شعر دره‌شهر

#حسین_غلامی
Канал
Логотип телеграм канала شعر دره‌شهر
@shaeraneDareshahrПродвигать
241
подписчик
618
фото
150
видео
137
ссылок
این کانال جهت درج اشعار #شاعران_دره_شهر ساخته شده ودر خدمت این عزیزان خواهد بود. هدف آن آشنایی هرچه بیشتر شاعران این دیار با اشعار دوستان خود و شناسایی چهره های جدید است لطفا اشعار خودرابه آیدی زیر ارسال تا درکانال درج شود با تشکر ادمین👇🏻👇🏻 @shirin0021
پاییز ، مرگِ برگی است در تابوتِ باد ...

#حسین_غلامی


@shaeraneDareshahr
من بودم،
کتاب،قلم و مدرسه
تو آمدی از پس کوچه‌های مدرسه
از دست ِ من افتاد قلم،
از بغلِ تو افتاد کتاب،
نسیمِ پاییزی اما خورد به نقاب.
و پس افتاد از سرِ تو حجاب...
به سرعت خم شدم از بهرِ کتاب،
و تو دادی به دستم قلم را پروانه‌وار،
اما با شتاب...
ما ماتِ هم شده بودیم در آن پس کوچه‌ی مِهر،
تو رفتی من ماندم و کوچه و گونه‌های انار...
سالها می‌گذرد اما...
من ماندم و کوچه و تمام صفحات کتاب
و قلمی که نوشت روی جلد آن کتاب
امان از مِهر،
پاییز و موهایِ در پسِ حجاب.
امان از گونه و انار،
امان از این فصلِ ناب...

#حسین_غلامی

@shaeraneDareshahr
کمانچه ها ، دختر ؟
یا دخترها ، کمانچه ؟
فرقی نمی کند !
دست به گیسو که می شوند ، می پیچد در آسمانها ، صدایِ ناگفته هایِ عشق ...

#حسین_غلامی

@shaeraneDareshahr
فراموش کرد منِ فرو ریخته را ...

آنکه در آغوش می گرفت
تِکِه هایم را ...


#حسین_غلامی


@shaeraneDareshahr
فرو ریخته ام
در آغوش بگیر ، تِکِه هایم را ...

#حسین_غلامی


@shaeraneDareshahr
بر مزرعه یِ دل ، مترسکی است
خوش شمایل ، بلوز دامن کلوش .
سالهاست در گرگ و میشِ هوا ، بادهایِ موسمی موهای نسکافه ایش را به رقص وا می دارد ،
بر شانه یِ تکیده اش نام کسی حک شده که نمیدانم کیست ؟؟
بر شانه یِ دیگر کلاغی قار قار می کند ، هپروتِ تنهایی را ...

#حسین_غلامی


@shaeraneDareshahr
گفت: می روم ، از درِ غزلهایت

گفتم: خواهی آمد ،
از پنجره یِ شاه بیت ...


#حسین_غلامی



@shaeraneDareshahr
آهای آزادگان !
پیک هایِ آزادی ، گوارای وجودتان

سرمست که شدید
ته جرعه ایی ، به یاد ما بنوشید
ما که محبوسیم، در میان سینه‌ای ...

#حسین_غلامی


@shaeraneDareshahr
فصل ها ، سالها می آیند و از پی هم می روند
در  من اما ، تمامی ندارد این پاییز ...


#حسین_غلامی


@shaeraneDareshahr
معتکفِیم در گوشه‌یِ قلبی


#حسین_غلامی


@shaeraneDareshahr
عشق
قلمه زد ، تو را در قلمم


#حسین_غلامی


@shaeraneDareshahr
پرده های دل را کنار بزن ، لای آن پرده
که دلتنگی هایت را قایم کرده ای ، من هم خواهم بود ...


#حسین_غلامی


@shaeraneDareshahr
سلسله ای از واژگان ، ردیف کرده ام
که بسرایم قافیه ی موی تو را ...


#حسین_غلامی


@shaeraneDareshahr
بر تاقچه یِ دل کمانچه ای است گیسو بریده ، مدفون شده زیر هزاران نت نانواخته ، نیم شبی خواهد آمد از مشرق ، تو را نو نوار و کوک خواهد کرد
مرا خواهد سرود ..


#حسین_غلامی


@shaeraneDareshahr
گفت : کجای این دنیا غوطه وری نیستی ؟؟
گفتم : شمع ها ، پنج شنبه ها ، خاطره ها و پدر ...

#حسین_غلامی


@shaeraneDareshahr
پدر که رفت
چهار فصل اش رفتن شد ، سرزمین پدری ...


#حسین_غلامی


@shaeraneDareshahr
ما بندِ موي بودیم

او زلف به باد می داد ...


#حسین_غلامی


@shaeraneDareshahr
باران باش
بر گندم زار وجودم ...


#حسین_غلامی



@shaeraneDareshahr
برو
اما گلدان های پشت پنجره احساس تو را می خواهد ، نه آب


#حسین_غلامی


@shaeraneDareshahr
کوچِ از بیرون به درون است .

رفتن را می گویم ..




#حسین_غلامی

@shaeraneDareshahr
Ещё