سال ۵۸ در خانواده ای مذهبی در شهر #همدان به دنیا آمد پدرش معاون عقیدتی سیاسی شهربانی همدان بود و رزمنده دوران جنگ و عموی بزرگوارشان سال ۶۰به درجه رفیع شهادت نائل شدند و این چنین بود که از کودکی با شهادت آشنا بودند. سال ۷۷ کنکور رشته #مهندسی_شیمی قبول شد و به #دانشگاه_شریف رفت
کارش را با #سپاه_قدس شروع کرد دوره آموزشی و تحقیقاتی را با هم طی کرد و بعد در« #یوسی_اف »استخدام شد بعد مدتی تصمیم گرفت به نطنز برود معتقد بود آنچه که برای #رهبری مهم هستش رو باید براش هزینه کند. شش ماه منتظر نظر گزینش نطنز بود وسراغ شغل دیگه ای نرفت بعد شش ماه انتظار اجازه ورود به #غنی_سازی گرفت
#علاقه زیادی به #امام_علی_ع داشتم و به خاطر همین اسم پسرش را علی گذاشت
تحصیل ادامه داد و دانشجوی #دکترا دانشگاه شریف شد وچندین مقاله «آی سی آی »به انگلیسی و فارسی هم منتشر کرد و #معاون_بازرگانی_سایت_نطنز رو هم به عهده داشت
پست ها و شغلای زیادی به او پیشنهاد شد اما تکلیفش را در ماندن در #صنعت_هسته_ای می دید چون اشاره آقا در صحبت هاشون به صنعت هسته ای بود و اولویت و ملاک برایش درفعالیت های کاری و فردی بحث #ولایت بود
سرانجام در صبح چهارشنبه ۲۱دی ماه ۹۰ بر اثر #انفجار یه #بمب_مغناطیسی که به درب خودرویش چسبوندن توسط #منافقین کوردل که دست نشانده آمریکا و اسرائیل بودن آسمانی شد
کسی نفهمید چه شد اما همه میگفتند این بار #شمشیر به کار آمد و بر سر زبانها افتاد که #عبدالرزاق_علی_شیری#تیربارچی بعثی را با شمشیر قیمه قیمه کرد. روز اول اسفند 64 روحش #پر کشید و پیکرش در #فاو ماند و بعد از 13 سال به وطن #باز گشت و در گلزار شهدای امامزاده #محمد کرج به خاک سپرده شد.
این روایت, رفت و بازگشت فراوان داشت. اما بار آخر عبدالرزاق چون #دینش کامل شده بود #رفت و دیگر #برنگشت...