السَّلامُ عَلَيكُنَّ يا اُمُّ الشُّهَداءِ والصِّديقين (ع)
●
عمری گذشت و یوسف ما پیرهن نداشت
آری که پیرهن نه، که حتی
#کفن نداشت
⠀
عمری گذشت و خنده به لب های مادرم
خشکیده بود و میل به دریا شدن نداشت
⠀
عمری همیشه قصه نقاشی
#شهيدمردی که دست در بدن و سر به تن نداشت
⠀
حالا رسید بعد هزاران هزار روز
یک مشت
#استخوان که نشان از بدن نداشت
⠀
مادر که گفت، شکل تو دارد پدر، ولی
وقتی که دیدمش، ديگر سر در بدن نداشت
⠀
با این چنین رسیدن و آن هم بدون سر
حرفی برای مادرم از خویشتن نداشت
⠀
آن شب چقدر مادرم از غصه
#گریه کرد
بیچاره او که چاره به جز سوختن نداشت
⠀
شاعر: |
#سجاد_عزيزى |
@shahidsharmandeim