#ساسان_مویدی پسر بچه ای #هفده_ساله نظرم را جلب کرد روی #لودر کار می کرد بچه ها شروع کردن ازش مصاحبه گرفتن و او فقط می خندید و من با #عصبانیت بهش گفتم بسه دیگه... خودشو نگه داشت چند دقیقه بعد هواپیماها اومدن و #بمباران کردن و من #تیکه پاره های بدنش را #ثبت کردم و باز هم #خنده تو صورتش همچنان بود ⚘