چگونه به
#خشم نگاه کنم:
بدیهی است که به خشم به عنوان یک
#مشاهده_کننده که خشمناک است، نگاه می کنم.
می گویم: "من خشمگین هستم".
در
#لحظه، خشم {من}، وجود ندارد.
{من}، با فاصله ای کوتاه بعد از آن میآید
– این یعنی
#زمان –
آیا می توانم بدون عاملِ زمان
که
#فکر است
که
#واژه است،
به
#واقعیت نگاه کنم؟
این هنگامی اتفاق می افتد که
#نگاه_کردن، بدون
#مشاهده_کننده باشد.
ببینیم این گونه
#دیدن مرا به کجا می برد.
حالا من راهِ نگاه کردن
– نگاهِ بدون عقیده،
بدون
#نتیجه_گیری،
بدون
#محکوم_کردن و قضاوت –
را درک کرده ام.
پس می فهمم که
#مشاهده،
می تواند بدون فکر که همان واژه است وجود داشته باشد.
به این ترتیب
#ذهن به ورای چنگالِ
#ایده ها،
کشمکشِ
#دوگانگی ها و همه ی تبعاتِ آن رفته است.
بنابراین آیا می توانم به
#ترس نگاه کنم اما نه به عنوان یک واقعیتِ
#جدا شده
@sh351b♾♾♾#جیدوکریشنامورتی