🔴عقب ماندگی صنعت خودرو و خطای ادراکی!
در اثر تلاش های ماکس ورتهایمر و همکاران او همچون کافکا و کهلر مکتب گشتالت بوجود آمد.اساس مکتب گشتالت این است که نمیتوان شخصیت و روان را به واحدهای مجزا و تفکیک شده، کاری که اکثر روانشناسان آن دوره انجام می دادند، تقسیم نمود.
در نظریه گشتالت پایه هر تبیین روانشناختی فرم یا هیئت است که
#کل را به وجود میآورد و این کل پیچیدهتر از عناصر تشکیل دهنده آن است.
🔴 از این رو مبتنی بر نظریه گشتالت فقدان نگاه هولستیک در عین جزء نگری نسبت به مسائل موجود در فضای کشور ماحصلش عدم فهم مسائل و استمرار وضع موجود در بین نخبگان گردیده است.
🔴بعنوان مثال:
در صنعت خودرو معضل را تنها واردات قطعات و مدیریت لیبرال میبینیم.
در حالیکه اصول کلی حاکم بر این صنعت جهانی همچون برند، بازار، بهره اقتصادی، تکنولوژی، پلتفرم،
توجیه تیراژی،تحریم و محدودیت در صادرات، تحریم و محدودیت نقل و انتقال پول و دیگر مسائل کلان را که تابعی از اقتصاد تماما سیاسی ایران می باشد را نمی بینیم!
🟢🟢گام نخست در فهم صحیح مسائل ایران و یافتن راهکار مناسب حتی در صورت فقدان نگاه گشتالتی،برخورداری از ادراک صحیح می باشد!
ادراک قوانین خاص خود را دارد. این قوانین می توانند تفاوتهای موجود بین آنچه مثلا یک شیء از طریق اندازه ی فیزیکی خود شناخته می شود و آنچه در ادراک ما تحلیل می شود را تشریح کنند. هنگامی که ادراک با واقعیت منطبق نباشد، اصطاحا می گوییم:
🔴به خطای ادراکی گرفتار شده ایم!
به عبارت دیگر، خطاهای ادراکی ثابت می کنند که دنیای خارج، به آن شکلی که هست، در ذهن ما منعکس نمی شود. ما اشیاء و اتفاقات دور و بر خود را به آن صورتی که هستند درک نمی کنیم بلکه، برحسب
#نگرشهای خود و بر حسب اینکه در
#کجا قرار می گیرند و در چه
#زمانی در حواس ما ظاهر می شوند به صورتهای مختلف درک می کنیم!
اکنون که فقدان حضور مردم و اوبژه گی صد در صد آنان در برابر برخی از دالان ها و تاریکخانه های اقتصادی کشور ثمره اش وضع نامقبول اقتصاد ایران در دهه نود گردیده است!
لاجرم
#تغییر و
#اصلاح وضع موجود پس از بیان رهبری می شود تنها مسیر پیش روی باقیمانده در برابر سنت حسنه
#توجیه!
🔴از آنسو به هنگامه اصلاح، واقعیتهای ادراکی رخ عیان خواهند نمود که جنسشان پارادوکسیکال است!
✅باید دید مفهوم اقتصاد سیاسی آیا از اساس بی معنا بوده و یا در این سالها در کنار فساد و ناشایسته سالاری مبرهن در صنایعی همچون خودرو سازی، بخشی از دلایل بنیادی به اقتصادسیاسی نیز باز می گردد!
واقعیتهای ادراک اقتصاد سیاسی یعنی فهم چگونگی رشد صنعت خودروسازی کره، چین، مالزی و ترکیه!
یعنی فهم مفهومی بنام جوینت ونچر!
یعنی حضور آلمانیها و فرانسویها و آمریکایی ها در کنار چینی ها و ترکها!
کره دیگر رسما تاحدودی مستقل گردیده است!
اما اقتصاد جدای از ابعاد سیاسی بعد تاریخی نیز دارد.
صنعت خودرو بواسطه فورد(عده ای حتی فورد را مبدا تاریخ می خواهند)، مرسدس و لامبورگینی مال آنها ست، فاصله ما با آنها در تکنولوژی و محصول بر روی زمین در این صنعت بعضا بیش از ۴۰ سال می باشد!
آیا این بمعنای خودکهتریست؟
خیر!
بمعنای پذیرش امر واقع و ریل گذاری صحیح مسیر توسعه و اصلاح، پس از فهم اعوجاج موجود است.
🟢نهایتا در این دوگانه یا دوستان می روند و می توانند مونتاژکاری ملی را با همین خطاهای ادراکی موجود صنعت نمایند، می روند و قیمت دوبرابری شده لوازم خانگی را به قبل باز می گردانند و اصل مخرب انحصار را از معنا تهی می کنند انشاءالله و یا :
✅ما به نظام شبکه مسائل مختلف اقتصادی، سیاسی و حتی اجتماعی پی خواهیم برد!
🟢تکیه بر توان داخل و اعتماد به جوانان اصلیست پیش فرض و یقینی.
(بماند که بی اعتقادترین نسبت به این اصل خود ساختار است که دارد با تریبونها، سیاستها، اقدامات و انتخاب کارگزار های ناشایسته آنان را فراری می دهد! همین راهم اگر باز نپذیریم و نخبه گی را طور دیگر فهم کنیم باز غصه ای می شود افزون بر قصه موجود).
🟢حال مهم، طراحی مسیر پیش روست که متاسفانه تنها مسیر پیش رو مسیر ترکها و چینی ها و کره ای هاست.
در تعاطی تکنولوژیک، بمرور میزان وابستگی کاسته می شود!
همان مسیر طی شده توسط شرکت محترم
#اسنوا در لوازم خانگی!
که البته بازهم در ماشین تولید و برخی قطعات وابسته است و اکنون دچار مشکل گردیده است!
🔴مسئله ما در کشور خطای ادراکی فهم است!
https://t.center/seyyedhashemfirouzi