🔴قاجارها, از دولت و رعیت تا آخوند و روشنفکران
(عطف به دوره مشروطه_چرخه های تکراری)
📌آخوند قاجاری
در ایران قرن سیزدهم طبقه بالای زمیندار متشکل از نخبگان مرکزی دولتی و محلی در کنار طبقه متوسط مالدار و تجار شهری و پیشه وران ارتباط تنگاتنگی با طلاب،روحانیون و فقهای رده بالا داشتند.بنحویکه در میان اهلی ثروت و قدرت با سیدها ملاها،حجت الاسلام ها و آیت الله ها رابطه خویشاوندی مبتنی بر ازدواج شکل گرفته بود.
ایران در قرن سیزده غرق در نابرابری طبقاتی بود.قدرت و ثروت به طور نابرابر بین طبقات تقسیم شده بود و بسیاری از افراد ز گهواره تا گور به طبقه واحد غیر قابل تغییر تعلق داشتند.
🔸خطیبان و آخوندهای درباری به رعیت موعظه می کردند که:
این تقسیمات اجتماعی را خدا مقرر داشته است!
روحانیت درباری وظیفه تعیین لباس و پوشش سر بجهت حفظ محدوده طبقات اجتماعی و عزل و نصب امرا و مسئولان و تعیین مجازات کسانی که به بزرگان بی حرمتی می کردند را به شاه محول کرده بودند.
📌رعیت قاجاری
زندگی گروهی آگاهی طبقاتی در ایران را مسکوت گذاشته بود.علایق گروهی مبتنی بر تبار عشیره ای فرقه های دینی سازمانهای منطقه ای و عواطف پدرسالارانه مانع آشکارسازی نیروهای نابرابر سیاسی اقتصادی در طبقات پایین بود.
فقدان آگاهی طبقاتی پیامدهای دامنه دار سیاسی داشت.زیرا مادام که حکومت مرکزی با نیروهایی فراگیر در سطح کشور مواجه نبود،توانست با شیوه استبداد شرقی بر جامعه مسلط باشد.
📌روشنفکران
«اعلیحضرت ظاهراً فراموش کرده است که تاج و تخت و نگین پادشاهی را نه از شکم مادر با خود آورده است و نه حکم فرمانروایی مطلق از جهان ناپیدای ارواح در دست دارد.او باید به یاد داشته باشد که سلطنتش فقط موکول به قبول یا رد
#مردم است.مردمی که او را مستقیم یا غیرمستقیم انتخاب کرده،قادر است شخص دیگری را جای او بنشاند.»
جهان بینی روشنفکران دارای تحصیلات نوین با جهان بینی روشنفکران سابق درباری تفاوت اساسی داشت:
آنان به حق الهی سلطنت پادشاهان باور نداشتند بلکه به حقوق سلب ناشدنی انسان معتقد بودند.
آنان استبداد سلطنتی و محافظه کاری سیاسی را قبول نداشتند و در مقابل از دموکراسی دفاع می کردند.
آنان حرمتگذار «ظل الله فی الارض» نبودند.آنها پاسدار برابری،آزادی و برادری بودند.
آنان «سلطنت مطلقه»را نفی و بجای آن دم از مفاهیمی همچون مردم،ملیت و دموکراتیک می زدند.
📌دولت قاجاری
دولت قاجار متشکل از شاهزادگان،درباریان متنفذ،تیولداران،وزرا،مستوفیان و...بودند.
فساد و جهل درباری حاکم شکستهای نظامی خارجی را برای آنها در پی داشت که منجر به اعطای امتیازات بزرگی شد.دول قاجار در پی بازسازی سریع،تدافعی و دولتی برآمدند.اما همه تلاشها از عباس میرزا تا محمدتقی خان فراهانی بجهت همان فساد و جهل حاکم ختم به شکست شد.
بنابراین سویه اصلاحات از درون به بیرون چرخش پیدا کرد.
📍قاجارها بجای تقابل از در تعامل با غرب برآمدند.آنها از پی همکاری با غرب دولت خویش را در برابر جامعه تقویت کردند.
دقت بفرمایید بجای آنکه ساخت جامعه را در برابر غرب تقویت کنند،نهاد دربار را در مقابل مردم خویش تقویت کردند!
و اینگونه بود که سلطنت این سلسله علی رغم اوضاع اسفناک ایران سالیان سال استمرار پیدا کرد.اما لاجرم پس از پیدایی آگاهی طبقاتی در بین رعیت و فزونی قدرت روشنفکران بالاخره فروپاشید.
#تاریخ_معاصر۱https://t.center/seyyedhashemfirouzi