یکی از گلایههای همیشگی #آلما به من اینه که چرا محبتم رو به زبون نمیآرم. من تا حالا به آلما نگفتم: «دوستت دارم»، برای اینکه گفتن این جمله برام بوی حقهبازی میده... چهجور بگم؟ آلما اگه به من میگفت: «بمیر»، میمردم، یعنی فراتر از حد دوست داشتن... حالا چه لزومی داره به زبون بیارم؟ سر تا پای وجود منو میبینه که نسبت به خودش چهجوریه. چرا باید این جمله رو بگم؟ اگه من دروغ بگم (مگه نمیگن؟) تو از کجا میدونی که من راست میگم؟... پس این جمله هیچ چیزو نشون نمیده... این طبیعت منه. حالا میخوای به حساب تفرعن من بذاری، به حساب غرور بذاری که نمیخوای خودتو جلوی دیگری بشکنی... میگم اینطور نیست بهخدا. موضوع غرور و تفرعن نیست... من طوری نشون میدم که اصلاً هیچم. اصلاً چه نیازی داره که آدم این جملات توخالی مضحک رو بگه.