شبی گفتی میروم هروقت دلتنگم شدی ماه را نگاه کن تو رفتی و کار هرشبم شده درد و دل کردن با یادگاریت می نشینم و تمام حرف هایی که نگذاشتند با تو بگویم را به ماه میگویم اما آخر این ماه کجا و ماه من کجا!!
صدای ناله ی دیوارهای شهر نمیگذارد شب ها به خواب بروم چه کسی قرار است ، شبی برای پنجره های نیمه باز شهر من لالایی بخواند ؟ چه کسی بود که گفت ، نیمه شب ، خدا خستگی بال زخمی پرنده ها را نمی تکاند و سحرگاه، به موسیقی مناجات آنها گوش نمی سپارد؟ چه کسی بود که گفت خدا غمگین نمی شود ؟ خدا به ستوه نمی آيد! خشمگین نمی شود ! چه کسی بود که گفت، خدا به حال کبوترهای شهر من نمی گرید؟
دلتنگی های آخر شب هیچ شعبه دیگری ندارد یکی عکس می بیند..... یکی آهنگ گوش می دهد.. دیگری پیغام ها را مرور میکند شب چه کوتاه است برای تمام ناگفته هایمان..
دلتنگی های آخر شب هیچ شعبه دیگری ندارد یکی عکس می بیند..... یکی آهنگ گوش می دهد.. دیگری پیغام ها را مرور میکند شب چه کوتاه است برای تمام ناگفته هایمان.. با صدای حیدو هدایتی عزیز❤️
شب که میرسد از کـنـارهها گـریـه مـیکـنـم بـا سـتـارهها وای اگر شبـی ز آستیـن جان بــر نــیــاورم دســت چـــارهها همچـو خامشان بستهام زبان حـرف مـن بـخـوان از اشـارهها ما ز اسـب و اصـل افــتـادهایم مـا پـیـــادهایـــم ای ســوارهها ای لـهـیـب غــم آتـشــم مـزن خــرمـنـم مســوز از شــرارهها