ما زنان وقتی عاشق می شویم همه ی قلب و وجودمان را به مرد محبوبمان می سپاریم آنگونه همه زیبایی ها و لذات دیگر در رابطه با او معنا می یابند ...
اما شما مردان وقتی عاشق می شوید تنها قسمتی از قلب و وجود خود را در اختیارزن محبوبتان می گذارید .. بقیه را برای موفقیتها و کسب قدرتها و خودخواهی خودنگه می دارید.
حرفی نیست شاید اگر ما هم مرد بودیم چنین می کردیم اما آنچه از شمامی خواهیم این است که آن قسمتی از قلبتان را که به ما سپردید دیگر ملعبه هوسبازی هایتان نکنید
ما به همان سهم هر چند کوچک ... اگر زلال و اطمینان بخش باشد قانعیم
🔶🔷🔶 باهم پیر شدن و چین و چروک زمان را در چهره همسر خود دیدن و همدیگر را دوست داشتن، چقدر زیباست.
پنداری هر یک با چین و چروکهای چهره دیگری احساس یگانگی میکند و میداند که چگونه بوجود آمدهاند و میدانند موهای دیگری چگونه به سفیدی گراییده است.
و میدانند به خاطر همدیگر چه رنجها بردهاند و چه بدبختیها را تحمل کردهاند. و پنداری که به یکدیگر میگویند: عزیزت میشمارم، چون به خاطر من رنج کشیدهای و پیر شدهای...!
باهم پیر شدن و چین و چروک زمان را در چهره همسر خود دیدن و همدیگر را دوست داشتن، چقدر زیباست.
پنداری هر یک با چین و چروکهای چهره دیگری احساس یگانگی میکند، و میداند که چگونه بوجود آمدهاند. و میدانند موهای دیگری چگونه به سفیدی گراییده است.
و میدانند به خاطر همدیگر چه رنجها بردهاند، و چه بدبختیها را تحمل کردهاند. و پنداری که به یکدیگر میگویند عزیزت میشمارم، چون به خاطر من رنج کشیدهای و پیر شدهای!
زن دمدمے است(La donna e mobile)... این است آنچـہ دربارهٔ ما مے گویند. نمیفهمند کہ در یڬ زن حقیقے، آنچـہ حقیقے است تغییر نمےڪند. ما جز آنچـہ بےفایده و ناپاڬ است چیزے را از خود دفع نمےڪنیم...
بيشترِ مردم در حقيقت در بیست يا سی سالگی میميرند و اگر چه به ظاهر زنده میمانند اما ديگر چيزی ياد نمیگيرند و انعكاسی از گذشتهی خود میشوند و در سالهای بعدی خودشان را تكرار میكنند و ماشين وار آنچه را كه در بیست يا سی سالگی يادگرفتهاند ، ناشيانه و به شكلی بدتر به نمايش در میآورند.!
این است آنچه مردها دربارهٔ ما میگویند. در یک زن حقیقی، آنچه حقیقی است تغییر نمیکند. و ما جز آنچه بیفایده است و ناپاک است چیزی را از خود دفع نمیکنیم...
. بر ماست که لذت ببریم از غذا، از بوهای خوش، از رنگها، از جامههای زیبنده، از موسیقی، از بازیها، از نمایشها و از همه گونه تفریح که هرکس میتواند بیآنکه آزاری به کسی برساند بدان بپردازد...
باید چیزهای زندگی را به کار برد و تا هر اندازه که بتوان از آن لذت برد. باید به دیگران پیوست و در پیوند دادنشان به هم کوشید، زیرا هرچیز که در راستای پیوند دادنشان به هم باشد خوب است...
برای سهیم کردن دیگران در شادی خود باید کوشید؛ با آگاهی کامل باید با همه طبیعت یکی شد. یکدیگر را در آغوش بگیریم، ای میلیونها مردم...
ّ 🍃میگویند در آن دنیایِ دیگر میتوانیم یکدیگر را پیدا کنیم، امّا چندان هم مطمئن نبودند. تنها چیزی که میتوان از آن اطمینان داشت همین زمان حال است. زمان حالِ هردومان. و بهتر آنکه تمام سهمیه ابدی و ازلیمان را در همین زمانِ حال سرازیر کنیم.
زنهای خوبی هم هستند که بهشت روی زمین اند. اما پیدا کردن چنین بهشتی آسان نیست. من در همه جا دنبال این بهشت میگردم، و شاید روزی آن را پیدا کنم. زن خوب و مردی که شعور و فهم داشته باشد، هر دو کمیاب اند.
سرکلاس استاد گفت: "پشت یک مرد موفق یک زن بوده..." یکی از بچه ها پرسید: پشت یک زن درمانده و بی پناه چه کسی بوده؟؟ استاد جوابی نداد وبه بهانه ای کلاس را ترک کرد؛ اما جوابش را همه می دانستیم: "یک نامرد"... کسی چه میداند؟؟؟ شاید استاد ما هم یک نامرد بوده...!!