تسلیت به همسر خشونتگر | فریبا داوودی مهاجر
#پروین_بختیارنژاد عزیزم دق کرد و درگذشت و متحیر این آقای
#رضاعلیجانی هستم که برای او غمنامه می نویسد تا مرگش را هم مصادره کند. متحیرم تسلیت میگوید برای زنی که وقتی در بیمارستان جراحی سینه کرد به او گفت: پروین اینطور که آش و لاش شدی بعید می دانم مردی به تو نگاه کند.
در تمام این سالها هیچکس از دردی که پروین برد سوال نکرد. هیچکس نگفت چرا پروین با وجود همه خطراتی که تهدیدش میکرد بار سفر بست و رفت ایران. هیچکس نگفت پروین در تمام سالهایی که در فرانسه بود و درسختترین شرایط زندگی کرد چه حال و روزی داشت. چه خشونتی را تحمل کرد که بازگشت به ایران را انتخاب کرد. زنی که از دنیا رفت در حالی که در آرزوی تلفنی با فرزندانش میسوخت.
با پروین در فرانسه چت میکردم و مرتب میگفت نمیدانی چه رنجی میبرم. پروین منهدم شده بود. وقتی هم به ایران بازگشت و چت میکردیم، جمله ثابتش این بود: فریبا نمیدانی چه رنجی میبرم. به آخر رسیدهام. تمام شدهام. برای رفتنش به ایران هزینه داد و بازجویی پس میداد و در رنج دوری از فرزندانش میسوخت.
پروین جانم، اگر همه عالم به آقای رضا علیجانی تسلیت بگویند من فریاد میزنم که تو با چه دل شکستهای و چه شرایط دشواری، رفتن را پذیرا شدی. پروین جان، خواهرم، تو سالها از خشونت نوشتی و به پای خشونت سوختی.
پروین جان، عزیزکم، دختر جنبش زنان ایران، بسیاری مردان سیاسی حقیقت را میدانستند و من به آنها در اوج خشونتی که تحمل میکردی گفتم شما که حقیقت را میدانید چرا سکوت میکنید. بعضی میگفتند ما در اختلافات زناشویی دخالت نمیکنیم. بعضی میگفتند ما با فلانی کار سیاسی میکنیم و هیچکس حاضر نشد جناب
#علیجانی را به چالش بکشد. همچنان ایشان بود و مصاحبههایش و بهبه چهچههایش و رفتن به شبکههای تلویزیونی مختلف و شعار دادنهایش.
و من آماده هجوم ایشان به خودم هستم. هجوم همه مردسالارانی که پشت به پشت هم از هر دسته و گروه ایستادهاند تا عریان یا پنهان، خشونت تاریخی خود به زنان را زیر لوای دین یا سکولاریزم یا هر واژه دیگری پنهان کنند.
#مردسالاری واژه هرزهگرد تاریخ که چه بسیاری از زنان در سکوت به پای آن سوختند.
#جهان_خود_را_نارنجی_کنیم@seyribar 💫#شادی_پشت_در_است#سیری_برمسائل_وادبیات_زنان