پذیرفتن خودت همانگونه که هستی..
تو نمیتوانی در لحظهی حال جاه طلب باشی غیرممکن است فضایی وجود ندارد لحظهی حال چنان کوچک و اتمی است که نمیتوانی درون آن حرکت کنی. میتوانی در درونش باشی اما نمیتوانی آرزویی داشته باشی.
فقط برای بودن فضا هست نه برای آرزو کردن برای آرزو کردن به آینده و زمان نیاز داری. در واقع زمان به خاطر آرزو وجود دارد. برای درختان زمان وجود ندارد. زمان به خاطر خواستهی انسان وجود دارد اگر بشریت روی این زمین نبود زمان هم نبود؛ گذشته و آینده هم نبود. آرزوی تو آینده را میآفریند خاطرهی تو گذشته را میآفریند هر دو بخشی از ذهن تو هستند.
آرزو کن تا آینده ناپدید شود و وقتی آیندهای نباشد چگونه میتوانی در تنش باشی؟ چگونه؟ اگر آیندهای وجود نداشته باشد هیچ امکان تنشی وجود ندارد و اگر گذشتهای وجود نداشته باشد اگر بدانی که آن صرفاً خاطره و گرد و خاک جمع شده در راه است، نگرانی چگونه میتواند وجود داشته باشد؟
با گذشته، نگرانی وارد میشود و با آینده نقشهها، تصورات، فرافکنیها و تنش وجود دارد. وقتی گذشته رها شود و آینده باز نباشد، تو در اینک اینجا هستی بی نگرانی، بی تنش، بی تشویش...، یعنی پذیرفتن خودت همانگونه که هستی. اما این بدین معنا نیست که هیچ امکان رشدی وجود ندارد.
برعکس، وقتی خودت را همانگونه که هستی پذیرفتی، دگرگونی فرا میرسد. شروع به رشد میکنی، اما بعدش فرق میکند. آنگاه بعد در آینده نیست، بلکه در جاودانگی است.
#اشو
@sepas963