Смотреть в Telegram
شکر خوردم شکر چقدر نوشتن خوب است. هر جا بفهمی داری غلط می‌روی، پاک می‌کنی و خط می‌زنی. آب هم از آب تکان نمی‌خورد. اما وقتی حرف می‌زنی کافی‌ست یک کلمه‌ی ناشایست از دهنت بیرون بزند. حالا خر بیار و باقالی بار کن. اینجاست که آب رفته به جوی باز نمی‌گردد. کاش آدم می‌توانست حرف‌هایش را از اذهان هم پاک کند. گاهی احساس می‌کنم بعضی از حرف‌هایم مال خودم نیست. فکر می‌کنم ممکن است کائنات از طریق من بخواهند حال کسی را جا بیاورند. مثلاً گاهی ناگهان حرفی از دهانم بیرون می‌زند که بلافاصله سکوت می‌کنم و می‌گویم: «جان؟! چه شکری خوردم؟ خودم بودم؟ به خدا اگر من بوده باشم. افترا است. کائنات می‌خواستند از مسیر من کسی را مجازات کنند.» اگرچه راه فرار تمیزی‌ست؛ اما کمی بعد، از انکار به پذیرش می‌رسم. با خود می‌گویم چرا، کار خود ناجوانمردم بود. به پروپای شخص آزرده‌خاطر می‌پیچم که شکر خوردم شکر. غلط کردم، غلط. ببخش و بیامرز. حالا خودت و حرف‌هایت هیچ، تصور کن آدم‌های دورت بخشنده‌ی مهربان و کریم خطابخش پوزش‌پذیر نباشند. آن وقت دیگر هیچ خری هم زور حمل باقالی‌ها را ندارد. اصلاً خری وارد گود نمی‌شود که چیزی بارش کنند. حالا نمی‌دانم خودم می‌توانم فکری به حال باقالی‌ها بکنم یا باید تا سال‌های سال همین باقالی‌ها را بپزم و با بوی جوراب نشسته سر کنم. #یادداشت
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств