#حسین فریاد میزند: هل مِن ناصر یَنصُرُنى❔ و من در حالی که #نمازم قضا شده، میگویم: #لبیک یا حسین...✋
حسین نگاه میکند لبخند میزند، به دشمن تاخت میکند و من سر #مادرم داد میزنم و میگویم: لبیک یا حسین...
حسین سنگ میخورد شمشیر میخورد و من در مجلس #غیبت میگویم: لبیک یا حسین...
حسین از اسب به زمین می افتد #عرش به لرزه درمی آید و من در پس #نگاه های حرامم فریاد میزنم: لبیک یا حسین... حسین رمق ندارد باز فریاد میزند:هل مِن ناصر یَنصُرُنى من، محتاطانه دروغ میگویم❗️ و فریاد میزنم: لبیک یا حسین...
حسین سینه اش سنگین شده کسی روی سینه است به من نگاه میکند میگوید : #تنهایم... یاری ام کن و من #گناه میکنم فریاد زنان #لبیک میگویم...........
خورشید #غروب کرده است... مدتهاست که غروب کرده است... ‼️ لبخند میزنم و میگویم : #اللهم_عجل_لولیک_الفرج به چشمان #مهدی خیره میشوم میگویم: دوستت دارم و تنهایت نمیگذارم...
مهدی به محراب میرود برای گناهانم طلب #مغفرت میکند
حسینِ زمان تنهاست........ و من این را میدانم و فریاد میزنم #لبیک.... ❗️