Смотреть в Telegram
عشق به زندگی ایوان: من میل به زندگی دارم، و به رغم منطق، به زندگی ادامه می‌دهم. هر چند به نظم جهان باور نداشته باشم، خرده‌برگ‌های چسبناک را که در بهار باز می‌شوند دوست می‌دارم. آسمان آبی را دوست می‌دارم، بعضی از آدم‌ها را دوست می‌دارم، آدم‌هایی که گاهی بی‌آنکه بدانیم چرا، دوستشان می‌داریم... اینجا سخن از عقل و منطق نیست، سخن از دوست داشتنِ از تهِ دل، از اندرونه است... آلیوشا: این را چه خوب گفتی و بسیار خوشحالم که چنین میلی به زندگی داری. فکر می‌کنم بهتر آن باشد که هر کسی زندگی را بیش‌تر از هر چیز دیگری در دنیا دوست داشته باشد. ایوان: زندگی را بیشتر از معنای آن دوست داشته باشد؟ آلیوشا: یقیناً، دوستش بدارد، سوای منطق_به قول تو_ باید سوایِ منطق باشد، و تنها آن وقت است که آدمی به معنای آن پی می‌بَرَد. ▫️(برادران کارامازوف، فئودور داستایفسکی، ترجمه صالح حسینی، نشر ناهید، جلد اول، ص۳۲۳_۳۲۴) از نگاه آلیوشا، فقط وقتی به زندگی عشق بورزیم قادر خواهیم بود معنای آن دریابیم. همچنان که تنها وقتی دوستدار و خواهانِ خدا باشیم امکان ایمان به او را خواهیم یافت. نمی‌توان با دلایل عقلی و منطقی، عشق به زندگی را در دل خود یا دیگری کاشت. در دلِ خود یا دیگری برافروخت. اما در فروزشِ چنان عشقی که لابد به طریقی جز استدلال ذهنی است، نشانه‌ها و جلوه‌های ایمان و معنا را می‌توانیم به چشم ببینیم و به دل لمس کنیم. آلبرکامو به این فقره از کتاب برادران کارامازوف اعتنا دارد و با آن همراه است: «آدم باید پیش از آن‌که به معنای زندگی عشق بورزد به خود زندگی عشق بورزد. این حرف داستایفسکی است. بله، و وقتی عشق به زندگی می‌میرد، هیچ معنایی دلمان را تسلا نمی‌دهد.»(یادداشت‌ها، ترجمه خشایار دیهیمی، ص۳۶۵، نشر ماهی: ۱۳۹۶) @sedigh_63
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств