ارسالی از :
فاطمه_نیک_روش
دانشجوی دکتری جغرافیای روستایی دانشگاه تهران به تحریریه تلویزیون اینترنتی دانشگاه تهران :
وجود ندارد چون او را نمی بینیم
گاهی اوقات می گویند خدا وجود ندارد چون او را نمی بینیم
با یک مثال صحبتم را ادامه می دهم
یک کارت عابر بانک را مثال می زنم که تمام دارایی مان در خلاصه شده است
آیا در هر لحظه پول هایمان را می بینیم؟
جواب خیر است
پول های مان را نمی بینیم اما ایمان و اعتقاد راسخ داریم که درون این کارت و از طریق آن می توانیم رد دارایی های مان را بگیریم.
کار می کنیم و هرچه داریم درون آن پس انداز می کنیم
خدا را در نظر بگیرید اکنون
این جهان را نیز
که اعمال مان و دارایی های مان که پشت آن خوابیده است
واقعیت این است که هر کس حسابی با خدا دارد
و کارتی به نام عمر با تاریخ انقضایی مشخص
برایش صادر شده است
امتیاز هرکس بسته به گردش اعمال اوست
روزهایی مسدود می شود رگ های قلب مان
اما او دوباره به ما فرصت زندگی می دهد.
یادمان باشد که او یک چک صیادی از ما دارد
بدهکار کسی اگر باشیم مستقیم از حساب مان کم می کند و به شخص حساب بدهکار واریز می کند.
آری حساب و کتاب خداوند نیز به سیستم جامع وصل است سیستمی که هیچ گاه قطع نمی شود
هیچ گاه خرابی ندارد.
او رئیس تمام شعبه هاست او خوبی های ما را اختلاس نمی کند
کارمند بد در دستگاهش جای ندارد.
او همه را می شناسد بی شناسنامه بی اثر انگشت با یک واژه هر چند ناگفته و از اعماق دل باشد
او خداوند است و با ما دوست است.
گاهی به خودم می گویم ما بنده هایی که شناخت ما از خودمان وابسته به یک عدد است با چه جسارتی در مور خداوند صحبت می کنیم.