مجله تلگرامی صدای پای آب

🔵🔵🔵 اقای نوریان بمب افکن سواری دولا دولا نمی شود


این روزها اقای مصاحبه سخن نمی گوید ، نه تنها گزارش کمسیون امنیت ملی از حوادث بلداجی که مقرر بود منتشر شود ، به محاق رفته است بلکه اردشیر نوریان در روزهایی که به تعبیر وزیر دفاع مصادف شده است با بی معرفتی روس ها در افشای حضور بمب افکنهایشان در پادگان نوژه همدان ، سکوت کرده است ، براستی با توجه به مرتبط بودن موضوع حضور جنگنده های روس با مسولیت دکتر نوریان در کمسیون امنیت ملی دلیل این سکوت سوال برانگیز دکتر نوریان چیست ؟ اگر چه نوریان سکوت کرده است اما مردم به خوبی راز های سکوت #آقای_مصاحبه را درک می کنند.

#فرصت_طلبی

@sedayepayeab1

🔵🔵🔵 وزیر اطلاعات ، جنبش محیط زیستی و مسجد مهمان کش ( قسمت اول )

چندی پیش مردم مسجد سلیمان در ۱۷ فروردین ۹۳ پذیرای وزیر محترم اطلاعات دولت روحانی بودند ، دیداری که در نوع خود بی نظیر بود. دیداری که محور آن به موضوع آب و انتقال آب تبدیل شد. تا جایی که امام جمعه مسجدسلیمان در حضور وزیر اطلاعات به صراحت می گوید：
بر پشت بام همه خانه های ما منبع آب است / دولت تدبیر و امید توجه بیشتری به مردم مسجدسلیمان نشان دهد یا فعالان محیط زیست بختیاری صریح و بی پرده به انتقال آب از سرشاخه های کارون اعتراض و بر مطالبات به حق خود با بر افراشتن پارچه نوشته ایی اعتراضی در مقابل اتومبیل وزیر تاکید می کنند. اگر چه ما به دولت روحانی در حوزه انتقال آب و محیط زیست انتقادات جدی داریم اما در کنار آن به فضای تعاملی مثبت و غیر امنیتی ، امنیتی ترین وزیر کابینه با مردم و فعالان محیط زیست باید اذعان داشت. بی شک #بسیاری از لکنت های ما در مقابل مسولان ناشی از #نفاق ، #فرصت_طلبی و #ترس های بی دلیل است در این شرایط یادآوری داستان مسجد مهمان کش مولوی خالی از لطف نیست، در این قصه مولوی داستان جوانی را بیان میکند که از زندگی سیر شده بود به شهری وارد شد برای استراحت از مردم سراغ محلی را برای استراحت گرفت ، شنید که در جایی مسجدی وجود دارد که هر کسی شب داخل آن مسجد بخوابد ، مردنش حتمی خواهد بود ،فرد مایوس گفت زندگی کنونی چه ارزشی دارد نهایت مرگ هم مرا در آغوش بگیرد هر چه بادا باد ، پس به مسجد رفت و چون شب در مسجد خوابید ، صداهای عجیبی به گوشش رسید و او که دل به مرگ داده بود از هیچ چیز و هیچ کس هراسی نداشت به خاطر همین بلند شد و #فریاد زد که هر که هستی بیا و مرا از این زندگی راحت کن و ناگهان طلسم مسجد شکست و زر و طلای بسیاری نصیب او گشت.پس تمام مصیبتها از ترس انسان نشأت میگیرد و اگر #نترسیم طلسم ها را خواهیم شکست و آینده قطعا نوید پیروزی می دهد. بیاییم با هم بی واهمه و ترس فریاد درد های جامعه خود باشیم.
@sedayepayeab1

🔵🔵🔵 این شعر را تقدیم می کنیم به مردم مظلوم سر زمینمان ، به #زاگرس_مهربان و #کارون_مظلوم که ناجوانمردانه ، در سکوت فعالان و #تشکل_های_زرد_زیست_محیطی نفسش به شماره افتاده است. امروز مردم منتظرند فعالان این تشکل ها از پیله #فرصت_طلبی ، #محافظه_کاری ، #زدوبند و #نان_به_نرخ_روز_خوردن خارج شوندو فریاد مردم شوند. قطعا پیروزی از آن مردم است.



" روشنفکران اخته "

1)

روزی، انسان ساده‌ئی از ملت من
روشنفکران اخته ی سرزمین مرا
بازجوئی خواهد کرد.
از آنان خواهند پرسید
چه کرده‌اند
بدان زمان که میهن آرام آرام
همچون بوسه ی نرمی
کوچک و تنها، خاموش می‌شد.

درباب جامه‌هاشان از آنان چیزی نمی‌پرسند
نه در باب قیلوله ی درازِ پس از صرف غذاشان
نه حتی درباب مبارزات عمیق‌شان یا عدم
نه در باب شیوه ی عام به‌سیم و زر دست یافتن‌شان.
درباب اساطیر یونان از ایشان چیزی نمی‌پرسند
نه درباب نفرتی که از خود دارند
به‌هنگامی که تنی از ایشان در محکمه ی وجدان خویش
آماده می‌شود که به‌بی غیرتی بمیرد.

از حجت نامعقولی که در سایه ی دروغی عظیم آماده کرده باشند
از ایشان چیزی نخواهد پرسید.

2)

آن روز، مردمی ساده خواهند آمد،
مردمی از آن دست که در کتاب‌ها و در اشعارِ روشنفکران اخته جائی نداشته‌اند
امّا هر روز آمده‌اند.
و برای ایشان شیر و نان آورده‌اند
و تخم مرغ و کلوچه ی ذرت.
مردمی که جامه ی ایشان را دوخته‌اند
مردمی که ماشین ایشان را رانده‌اند
سگ‌ها و باغ‌ های ایشان را نگهبانی کرده‌اند
و به‌پای ایشان زحمت کشیده‌اند.
و این چنین مردمی از آنان خواهند پرسید:
«چه کرده‌اید به‌هنگامی که بی چیزان رنج می‌برده‌اند
و نوازش و حیات، شعله‌زنان در جاشان خاکستر می شده است؟»

3)

روشنفکران اخته ی سرزمین محبوب من!
شما را پاسخی نخواهد بود.
کرکس سکوتی احشاء شما را خواهد درید
شوربختی‌تان جان شما را خواهد جوید
و شما، شرمسار از خویش خاموشی خواهید گزید .

" اوتو رِنه کاستیلو " / شاعر گواتمالائی
@sedayepayeab1