Scientometrics

Канал
Логотип телеграм канала Scientometrics
@scientometricПродвигать
18,22 тыс.
подписчиков
🔴محمدسعیدرضائی زواره ✅بازنشر مهمترین مقالات پزشکی ✅ترویج پزشکی مبتنی بر گواه و مبارزه با شبه علم! ✅بررسی وضعیت علمی و پژوهشی ایران ✅مقابله با بداخلاقی پژوهشی! X: https://x.com/dr_rezaee @ScientometricsAdmin Scientometrics.Iran@Gmail.com
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
از پادکست The Lancet Summary (لینک):

سازمان پزشکی قانونی چندماهی است که از انتشار آمار خودکشی در کشور خود‌داری می‌کند.

سازمان ثبت احوال هم از سال گذشته از ارائه آمار کودک همسری جلوگیری می‌کند.

در دنیا فقط چند کشور هستند که آمار کودک همسری در آنها در سال های اخیر افزایش داشته و ایران جزو این کشورهاست.

این در حالی است که در دنیا ازدواج زیر ۱۸ سال کودک همسری در نظر گرفته می‌شود و در ایران زیر ۱۵ سال.


کودک همسری دختران با بارداری در دوره نوجوانی، خشونت شدید شریک جنسی، ترک تحصیل، فقدان اتونومی، کم شدن فرصت های شغلی، مشکلات سلامت روان مثل افسردگی، اضطراب، افکار خودکشی، پایین بودن اعتماد به نفس و … و بیماری بیشتر بچه‌هایشان همراه است.

@Scientometric
🔴 دکتر مسعود داوودی، در آن دنیا به همسرش افتخار می‌کند

📝 علی احسان باقری

آری، دکتر مسعود داوودی، در جهانی دیگر، به همسر خود می‌بالد؛ زیرا او در میان مردمی که روزگاری همسرش را دوست داشتند، ایستاد و از مهر و وفاداری بیمارانش سخن گفت. از عشقی گفت که مردم به دکتر داوودی داشتند و از همدلی بی‌پایانی که او در دل‌هایشان کاشته بود. چنین سرافرازی و احترامی، نشانی از همان ارزش‌ها و فرهنگ یک خانواده اصیل ایرانی است؛ خانواده‌ای که اگرچه می‌توانست امروز در یکی از بهترین کشورهای جهان باشد، با تمام وجود در این خاک ماند و عمر خود را وقف مردمش کرد.

این افتخار بزرگ، نه‌تنها میراثی برای دکتر داوودی، بلکه تجلی آن روح بزرگ ایرانی است که در روزهای سخت، کنار هم ایستاده و با عشق و محبت راه را برای یکدیگر هموار کرده‌ایم. همسر دکتر داوودی با صدایی از جنس وفاداری و عشقی که در عمق وجودشان ریشه دارد، به ما یادآور شد که این پزشک، این قلب تپنده‌ی جامعه، جز خدمت و عشق به مردم، رویای دیگری نداشت.

چه بر سر ما آمده است که جامعه‌ای با چنین پیشینه‌ای از مهر و همدلی، به جایی رسیده که دستی بی‌رحم، قلب پزشکی عاشق را از تپش بازمی‌دارد؟ آیا فراموش کرده‌ایم که همین پزشکان، در روزهای دشوار و شب‌های تار، کنار ما ایستاده‌اند، دردهایمان را شنیده‌اند و با تمام وجود، بی‌هیچ چشمداشتی، از خدمت به مردمشان بازنایستاده‌اند؟

قتل دکتر مسعود داوودی، متخصص قلب، نه‌تنها از دست رفتن یک پزشک، بلکه زخمی عمیق بر پیکر جامعه ماست؛ زخمی که یادآور بی‌مهری‌ها و سوء‌تفاهم‌هایی است که ریشه‌های اعتماد دیرینه را سست کرده است. دکتر داوودی و هزاران پزشک دیگر، تنها خواستار خدمت و عشق به مردم ایران هستند و عمر خود را وقف کاهش رنج و درد این ملت کرده‌اند. آیا آن‌ها سزاوار چنین سرنوشتی بودند؟ پزشکانی که جز پیمودن راه مقدسی که به آن سوگند خورده‌اند، هیچ جرم دیگری ندارند؛ سوگند به حفظ جان و سلامت مردم، به عشق بی‌پایان به این سرزمین، و به روشن نگه‌داشتن چراغ امید در دل‌های هموطنانشان.

بیایید از خود بپرسیم چه شد که خشمی چنین تلخ و بی‌رحم، جای اعتماد عمیق و وفاداری دیرینه ما را گرفت؟ مگر نه این‌که پزشکان همین سرزمین، در روزهای بحران و تنگنا، در کنار ما بودند؟ از سخت‌ترین لحظات جنگ تا نبرد با بیماری‌های همه‌گیر، پزشکان ایرانی بی‌درنگ، با عشق و ایثار، همراه مردمشان بوده‌اند و همچون چراغی در دل تاریکی‌ها، امید را روشن نگاه داشته‌اند.

این فاجعه، هشداری است که درنگ نکنیم و پیش از آن‌که فاصله‌ها عمیق‌تر شوند، دست در دست هم دهیم. بیایید باور کنیم که پزشکان ما اعضای خانواده بزرگ ما هستند؛ همان خانواده‌ای که به سلامت و همدلی‌اش نیاز داریم. ما باید به جای دوری و کینه، به هم نزدیک‌تر شویم؛ جامعه‌مان را از تلخی، خشم و بی‌اعتمادی بزداییم و دوباره احترام و مهرورزی را جایگزین کنیم، تا هرگز شاهد چنین داغ‌های سنگین و مصیبت‌های تلخی نباشیم.

نباید از نقش رسانه‌ها و خصوصاً رسانه‌های ملی و صدا و سیما در ایجاد و گسترش این شکاف و بی‌اعتمادی چشم بپوشیم. رسانه‌هایی که به جای حمایت از جامعه پزشکی و بازتاب چهره واقعی پزشکان دلسوز این سرزمین، گاه با نمایش‌های اغراق‌آمیز و انتقادهای بی‌پایه، بذر بی‌اعتمادی را در دل‌های مردم کاشته‌اند. چنین تبلیغاتی، که نه بر واقعیت‌ها بلکه بر کلیشه‌های منفی و بعضاً نادرست استوارند، باعث شده که مردم ناآگاهانه و تحت تأثیر، گاه در برابر پزشکانی قرار بگیرند که جز خدمت و تعهد به مردمشان هدفی ندارند.

در شرایطی که باید از جامعه پزشکی به عنوان یکی از ستون‌های حیاتی کشور حمایت شود، صدا و سیما و دیگر رسانه‌ها می‌توانستند با پوشش درست و آگاهی‌بخشی، زمینه‌ساز اعتماد و احترام متقابل باشند. اما متأسفانه، این ابزار پرقدرت گاه به جای پلی برای همدلی، به ابزاری برای دامن‌زدن به پزشک‌ستیزی تبدیل شده است. نتیجه این روند تلخ، اتفاقات دلخراشی مانند قتل دکتر مسعود داوودی است که در نتیجه ناآگاهی و خشمی بی‌جا رخ می‌دهد.

بیایید فراموش نکنیم که جامعه پزشکی ما، همچون مردمی که به آن‌ها خدمت می‌کنند، شایسته حمایت و احترام هستند. بیایید از این تلنگر دردناک درس بگیریم و از رسانه‌ها نیز بخواهیم که به جای تفرقه‌افکنی، مسیری از همدلی و همبستگی را پی بگیرند.

پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا)
@pezeshkanghanon
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت ۱۴ نوامبر زادروز فردریک بنتینگ و روز جهانی دیابت.

در سال ۱۹۲۱ گروه پژوهشی ناهمگون فردریک بنتینگ، ریکارد مک‌لاود و چارلز بست موفق شدند نشان دهند که عصاره پانکراس سگ اثر درمانی بر روی سگهایی که به طور آزمایشی مبتلا به دیابت شده بودند، دارد.
پس از چالش فراوان، اولین آزمایش انسانی انسولین بر روی یک‌ کودک مبتلا به دیابت تیپ یک با انسولین گاوی انجام شد. به علت ناخالصی انسولین آزمایش موفق نبود.
با ورود شیمی ‌دانی به نام جیمز کالیپ به گروه پژوهشی، تلاش شبانه‌روزی برای جداسازی انسولین خالص آغاز شد بالاخره با جداسازی انسولین خالص اولین آزمایش انسانی انسولین با موفقیت انجام شد.
کودکان مبتلا به دیابت تیپ یک که غیر از محرومیت غذایی درمانی نداشتند و ۱۰۰ درصد محکوم به مرگ بودند، با انسولین به زندگی بازگشتند. تاکنون میلیونها نفر با تلاش دانشمندان فوق‌الذکر از مرگ نجات داده شده اند
مک‌لاود و بنتینگ موفق به دریافت جایزه نوبل پزشکی شدند.

فیلم در مورد ماجرای کشف انسولین است.
https://youtu.be/jn4HvRkBbfk

در کانال اخلاق نشر و منابع علمی در تلگرام عضو شوید
https://t.center/pubethicsmums/2467
مطالعه جدید (لینک) در مجله NEJM:

درمان سه ساله با داروی tirzepatide در افراد با چاقی که در مرحله پیش‌دیابت هم قرار داشته‌اند، باعث کاهش وزن زیاد و همین طور ماندگار در آنها شده و علاوه بر آن ریسک دیابت نوع ۲ را هم نسبت به دارونما به‌طور چشمگیری (حدود ۹۰٪) کاهش داده است.

تصویر پست (نمودار)، هم مربوط به درصد بروز تجمعی دیایت در گروه دارو (tirzepatide) و دارونماست

بیماران در این مطالعه فاز سوم هم چاقی داشته‌اند و هم در مرحله پیش از دیایت یا prediabetes قرار داشته‌اند. آنها در چهار گروه از نظر دریافت داروی tirzepatide قرار داشته‌اند که شامل گروهها با دوزهای ۵، ۱۰، ۱۵ و دارونما بوده است. تزریق دار‌و به صورت هفتگی و برای ۱۷۶ هفته ادامه شده و در ادامه ۱۷ هفته نیز بدون دارو بوده است.

در هفته ۱۷۶، میانگین کاهش وزن برای دزهای ۵، ۱۰، ۱۵ و دارونما به ترتیب ۱۲/۳، ۱۸/۷، ۱۹/۷ و ۱/۳ درصد بوده است.

تشخیص دیابت در گروه دریافت کننده دارو و دارونما به ترتیب ۱/۳ و ۱۳/۳ درصد بوده و اختلاف از نظر آماری معنادار (P<0.001) بوده است. این بعد از ۱۷ هفته بدون دارو، به ترتیب ۲/۴ و ۱۳/۷ درصد بوده (P<0.001) است.

@Scientometric
پست دکتر سامان توکلی (روانپزشک) در ایکس در مورد خبر تاسیس کلینیک ترک بی حجابی با هدف درمان علمی و روانشناختی بی حجابی:

طرح‌هایی مثل «کلینیک ترک بی‌حجابی» هیچ ارتباط و سنخیتی با کاربرد «علمیِ روان‌شناسی» ندارند و استفاده از اصطلاحات «کلینیک»، «ترک»، «درمان» و مانند آن برای آن‌ها مصداق سوءاستفاده و «استفاده‌ی ابزاری از روان‌شناسی» است.

روان‌شناسی علمی و حرفه‌ای، سبک زندگی و انتخاب و ترجیح شخصی افراد را بیماری‌انگاری نمی‌کند، چه رسد به آن که بخواهد آن را «درمان کند» یا «ترک بدهد».
تبعات منفی این نوع طرح‌های نااندیشیده بسیار زیاد است.

اگر واقعا افرادی به عنوان کارشناس و متخصص روان‌شناسی در طراحی یا اجرای این طرح نقش و دخالتی داشته‌ یا دارند، لازم است این کارشناسان به جامعه و متخصصان معرفی شوند و به طور علنی، صریح و آشکار پشتوانه و مبانی دیدگاهشان را به آگاهی عموم و نقد متخصصان بگذارند.

انجمن‌های علمی-حرفه‌ای و دپارتمان‌های دانشگاهی روان‌شناسی و سایر حوزه‌های مرتبط با سلامت روان هم لازم است موضع علمی و حرفه‌ای و اخلاقی خود را در برابر این اقدامات اعلام کنند.

طبیعتا هر نوع مداخله و تأسیس مرکز در حوزه‌های سلامت روان نیازمند کسب مجوز از مراجع قانونی مرتبط است. قاعدتا برای تأسیس مراکزی با چنین عنوانی، باید از نهادی مانند وزارت بهداشت یا سازمان نظام روان‌شناسی مجوز اخذ شده باشد.

در صورتی که این نهادهای مسؤول چنین مجوزی داده‌اند لازم است این موضوع را به اطلاع جامعه برسانند، و در غیر این صورت، وظایفی که برای جلوگیری از‌ دخالت غیرمجاز در امر درمان برعهده دارند را انجام بدهند.

همان طور که در بیانیه‌ی اخیر انجمن علمی روان‌پزشکان ایران توصیه شده، «امر درمانی نباید تبدیل به امری سیاسی» شود و البته اگر قرار است این اتفاق نیافتد، موضوعات سیاسی یا ایدئولوژیک نباید وارد حوزه‌ی خصوصی زندگی افراد و موضوعات مرتبط با سلامت و درمان بشوند.

پست در ایکس: لینک

@Scientometric
شما می توانید نویسنده همکار در مجموعه‌ای از مقالات باشید که برای آنها احتمال مجموعه‌ای از تخلفات پژوهشی مطرح است (لینک) و سپس بدون هیچ توضیح رسمی برای جامعه علمی، معاون پژوهش وزارت بهداشت هم بشوید.

حتی می توانید نتایج مقاله مربوط به یک استان را در مقاله دیگری نیز گزارش کنید و باز هم نخواهید مقاله خود را تصحیح کنید.

امیدوارم حالا که جناب دکتر آخوندزاده در جایگاه معاونت پژوهش وزارت بهداشت قرار گرفته‌اند، پیگیری کنند که تا برای یک بار هم که شده کمیته اخلاق به صورت شفاف مجموعه مقالاتی که سال ۲۰۱۷ در مجله AIM منتشر شد را بررسی کنند.

این مقالات، مشکوک به انواع بداخلافی پژوهشی است، و خود جناب دکتر آخوند زاده هم جزو نویسندگان این مقالات هستند. قیلا در یک جلسه که با ایشان داشتم (لینک) خود ایشان هم مشکل دار بودن این مقالات را تایید کرده بودند.

به طور خلاصه، مطالعه ای در زمینه بررسی سلامت روان بزرگسالان ایرانی در سال ۲۰۱۵ به انجام رسیده که نتایج کلی این مطالعه در مارس ۲۰۱۷ در مجله‌ی AIM منتشر شده است. بعد از آن، در شماره تکمیلی این مجله در نوامبر ۲۰۱۷، تعداد ۳۲ مقاله با استناد به مقاله مارس ۲۰۱۷ منتشر شده است. از این ۳۲ مقاله، یک مقاله مجددا با ذکر نتایج مقاله اصلی نتایج آن را با نتایج مطالعه مشابه در سال ۱۹۹۹ مقایسه کرده است. در این مجموعه مقالات، دکتر احمد نورعلی بالا نویسنده اول و مسئول هستند. من در مورد این مقالات با افراد صاحب نظر زیادی از داخل و خارج کشور صحبت کرده ام و تقریبا همگی این نظر را داشته و دارند که این مقالات احتمالا دارای مجموعه ای از اشکالات مختلف است از جمله

الف) انتشار سالامی

ب) مشابهت متنی و Self-Plagiarism

ج) ارائه نادرست و جابه جای نتایج

د) داده‌های نامعتبر

ه) تعارض منافع هیات تحریه مجله:

من گزارش مفصلی از این موضوع آماده کرده بودم و این را در اختیار کمیته کشوری اخلاق قرار داده بودم (فروردین امسال) تا جایی که مطلع شده بودم کمیته اخلاق هم برای خود مجله نامه زده بود. اما ظاهرا و تا جایی که من متوجه شده بودم پاسخی دریافت نشده بود. البته که استاد ملک زاده سردبیر مجله هستند و من مستندات را در اختیار ایشان هم در ابتدا قرار داده بودم (زمستان سال قبل). در ابتدا دکتر ملک زاده خواستند تا در این مورد نامه به سردبیر نوشته شود. اما سریعا نظر و لحن صحبت خود را با من عوض کردند و از من خواستند دیگر در این مورد به ایشان ایمیل نزنم. برخورد ایشان هم بدون بررسی کامل و پاسخ درست برای یک موضوع علمی و اخلافی برای من جالب بود.

جدای از موارد قبلی که برای این مجموعه مقالات مطرح کرده بودم، اخیرا متوجه موارد دیگری هم شده ام، به نحوی که به کل اعتبار این مقالات را زیر سوال می برد.:

در مواردی اعداد متن و جدول با هم همخوانی ندارند و مواردی نیز تاثیراتی به عنوان متغیر موثر بحث شده که در جدول بی تاثیرگزارش شده بوده اند.
برای مثال :

اعداد استان البرز در جدول 1 چیز دیگری است و اعداد جدول 1 مقاله استان اردبیل را در متن بخش نتایج مقاله استان البرز ذکر کرده اند.

در مورد مقالات استان اردبیل و آذربایجان غربی : اعداد رابطه تحصیلات در جدول رگرسیون (جدول 2) مقاله استان اردبیل و آذربایجان غربی یکی است. در حالی که شیوع در رده های تحصیلی این دو استان (جدول 1) با هم کاملا متفاوت است.

این اشکالات را حداقل برای چند استان دیگر نیز پیدا کرده ام. این احتمال وجود دارد که نویسندگان یک متن را قرار داده اند و سپس اعداد را عوض و متن را پارافریز کرده اند. اما مثلا گاهی یادشان رفته است که اعداد برای یک استان را برای استان دیگر گزارش نکنند


این موضوع در مقالات علمی و نشریات و همین طور شبکه های اجتماعی بازتاب زیادی داشت. برای مثال در مجله ی Discover از این موضوع به عنوان بدترین مورد سالامی یاد شده است. و علاوه برسالامی به مشابهت متنی زیاد مقالات نیز اشاره شده است. وبسایت شناخته شده ی Retraction Watch نیز به گزارش مجله ی Discover در مورد Salami Slicing در مجله AIM لینک داده است و از آن به عنوان یک مورد شگفت انگیز سالامی یاد کرده است.

گزارش و مستندات را در قالب فایل پی دی اف برای اطلاع شما و احتمالا استفاده در کمیته اخلاق اینجا قرار می‌دهم (لینک) و امیدوارم مورد بررسی معاونت پژوهش و کمیته های اخلاق مربوطه قرار بگیرد. افراد بی طرف، تک تک موارد را بررسی کنند و به صورت رسمی، شفاف و علمی نظر بدهند و نتایج کامل بررسی هم در اختیار جامعه علمی قرار بگیرد و بعدا ساینتومتریکس هم منتشر کند.
گزارش جدید نیچر (لینک): کدام ناشران یا مجلات علمی بیشتر تحت تاثیر مقالات نامعتبر، جعلی و یا مشکوک قرار گرفته و به عبارتی بیشتر این مقالات را منتشر کرده‌اند؟

چندین استارتاپ در این زمینه فعال هستند که موارد شک برانگیز در مقالات را بررسی می‌کنند (مثل Papermill Alarm و Signals).اما سازندگان آنها معمولاً تمایلی به معرفی مجلات آسیب‌دیده ندارند. Argos اولین ابزاری است که یافته‌های خود را به‌صورت عمومی ارائه می‌دهد.

در این روش، Argos، مقالات را بر اساس عواملی مانند حضور نویسندگانی با سابقه تخلف، نمره می‌دهد. به عنوان مثال، «ریسک بالا» به مقالاتی اطلاق می‌شود که چندین نویسنده آن‌ها، مقالات قبلی‌شان به دلیل تخلف، سلب اعتبار شده باشد. برخلاف سایر ابزارها، Argos محتوای مقاله را بررسی نمی‌کند.


در تصویر سمت راست، دو نمودار در بالا و پایین وجود دارد. نمودار بالایی برای ناشران با بیشترین تعداد مقالات با ریسک بالاست. نمودار پایین هم برای ناشران با بیشترین نسبت مقالات با ریسک بالاست. در تصویر سمت چپ نیز دو نمودار به همین صورت در بالا و پایین، این بار برای مجلات وجود دارد.

@Scientometric
Forwarded from Medical Professionalism (Fariba Asghari)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Evidence.ir
▫️حدود 50 درصدِ پژوهشگران بعد از یک دهه، فعالیت علمی خود را متوقف می‌کنند

مطالعه‌ای در 23 آگوست 2024 در مجله آموزش عالی منتشر شده است و مجله Nature اخیراً به یافته‌های این مطالعه پرداخته است. در زیر خلاصه‌ای از گزارش نیچر را در خصوص این مقاله آورده‌ام:


مطالعه‌ بزرگی که در مجله Higher Education منتشر شده، نشان می‌دهد که تقریباً نیمی از پژوهشگران در طول یک دهه پس از انتشار اولین مقاله‌شان، حوزه علم را ترک می‌کنند. (ترک علم یعنی اینکه دیگر مقاله یا مدرک علمی منتشر نمی‌کنند).

این تحقیق که بر روی نزدیک به 400,000 پژوهشگر از 38 کشور مختلف انجام شده، نشان می‌دهد که یک سوم از این افراد در پنج سال اول و تقریباً نیمی از آنها در طول ده سال، فعالیت علمی خود را متوقف می‌کنند.

پژوهشگران با استفاده از داده‌های پایگاه استنادی Scopus، مسیر انتشارات علمی محققان را به عنوان شاخصی برای فعالیت پژوهشی آنها دنبال کردند. نتایج نشان می‌دهد که در مجموع، احتمال ترک علم در میان زنان بیشتر از مردان است، اگرچه میزان این تفاوت در رشته‌های مختلف متغیر است.

این مطالعه دو کوهورت از پژوهشگران را مورد بررسی قرار داد:

کوهورتی که در سال 2000 شروع به انتشار کردند (شامل 142,776 نفر که 52,115 نفر از آنها زن بودند) و کوهورتی که در سال 2010 آغاز به انتشار نمودند (شامل 232,843 نفر که 97,145 نفر از آنها زن بودند).

این پژوهشگران از 38 کشور عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD) بودند و در حوزه‌های علوم، فناوری، مهندسی، ریاضیات و پزشکی فعالیت می‌کردند.

یافته‌های کلیدی این پژوهش عبارتند از:

1. در کوهورت سال 2000، یک سوم پژوهشگران در پنج سال اول، 50 درصد در ده سال اول، و تقریباً دو سوم آن‌ها تا سال 2019 انتشار را متوقف کردند.

2. زنان حدود 12% بیشتر از مردان احتمال داشت که پس از پنج یا ده سال علم را ترک کنند.

3. تا سال 2019، تنها 29% از زنان در کوهورت 2000 همچنان به انتشار ادامه می‌دادند، در حالی که این رقم برای مردان نزدیک به 34% بود.

4. در کوهورت 2010، شکاف جنسیتی کمتر بود: حدود 41% از زنان و 42% از مردان، نه سال پس از اولین مقاله‌شان همچنان به انتشار ادامه می‌دادند.

5. در برخی رشته‌های علمی، به ویژه علوم زیستی و پزشکی، تفاوت‌های چشمگیری بین مردان و زنان وجود داشت. برای مثال، در زیست‌شناسی، احتمال ترک علم پس از ده سال برای زنان 58% و برای مردان نزدیک به 49% بود.

6. در رشته‌هایی مانند فیزیک، ریاضیات، مهندسی و علوم کامپیوتر، تفاوت جنسیتی کمتری مشاهده شد.

پژوهشگران اذعان می‌کنند که این مطالعه محدودیت‌هایی دارد. از جمله اینکه داده‌های انتشارات ممکن است تصویر کاملی از مشارکت زنان در پژوهش‌ها را نشان ندهد، زیرا گاهی زنان به عنوان همکار در کارهای منتشر شده به رسمیت شناخته نمی‌شوند.

همچنین، این مطالعه دلایل ترک علم توسط پژوهشگران را به طور مستقیم بررسی نکرده است. عواملی مانند رفتن به موسساتی که اولویت آن‌ها پژوهش نیست، اشتغال در صنعت، یا گرفتن پست‌های اداری و مدیریتی می‌تواند در توقف انتشارات علمی مؤثر باشد.

مطالعه‌ای جداگانه در سال 2023 نشان داد که دلایل خانوادگی، وضعیت استخدام و حقوق و مزایا از عوامل مهم در تصمیم‌گیری برای ترک دانشگاه‌ها در آمریکا بوده‌اند.

پژوهشگران این مطالعه قصد دارند در آینده با استفاده از پیمایش‌های گسترده و نیز مصاحبه‌ها، دلایل خروج محققان از حرفه علمی را عمیق‌تر بررسی کنند.



#publishing
#nature

🆔 @irevidence
عزیزان هیچ ارتباطی بین بستن/ نبستن سوتین و ⁧ #سرطان_پستان⁩ وجود نداره.

سوال: پس چرا در ماه اکتبر no bra day (روز بدون سوتین) داریم ؟

‏در بلاد کفر وقتی بخوان یه چیزی رو در اصطلاح وایرال کنن ازین حرکت ها می‌زنن. در حقیقت این روز برای اینه که زن های دنیا رو نسبت به سرطان پستان حساس کنند.

توئیتر دکتر احمدی: لینک
۹۹ پزشک متخصص آمریکایی که در غزه کار کرده‌اند، در نامه ای به رئیس جمهور بایدن نوشته‌اند که شواهد اثبات کننده نشان می‌دهد که احتمالا تعداد کشته ها در غزه از ۱۱۸۹۰۸ نفر بیشتر باشد. (بیش از ۵/۴ درصد از جمعیت غزه)

فایل پی‌دی اف نامه: لینک
توئیتر Zarah Sultana: لینک


«در کل هشت سال جنگ ایران و عراق، حدود نیم‌درصد جمعیت ایران کشته شدند.
‏در این یک سال ۵ درصد جمعیت غزه» توئیت بهمن دارالشفایی: لینک
با برندگان نوبل آشنا شوید
پوریا ناظمی
🔸پادکست #چیستا ۴۰

🔸با برندگان نوبل آشنا شوید

🔸هفته گذشته برندگان جایزه‌‌های #نوبل در سال ۲۰۲۴ معرفی شدند. همان‌طور که در قسمت ۳۹ «چیستا» وعده داده بودم، در این قسمت به معرفی برنده‌ها و دلایل انتخاب آن‌ها به طور ساده اشاره کردم و همین‌طور به بحثی که به طور خاص در حاشیه اهدای جایزه نوبل فیزیک رخ داد پرداختم. چیستا که نام خود را از ایزدبانوی باستانی خرد و دانایی در ایران باستان وام گرفته است، هر دوشنبه به میزبانی پوریا ناظمی، روزنامه‌نگار علم، داستانی از داستان‌های دنیای علم و فناوری و آینده را روایت می‌کند.

🔸#پادکست چیستا را می‌توانید با کیفیت صدای بهتر در همه پادگیرها از جمله کست‌باکس هم گوش کنید و اگر از شنیدنش لذت می‌برید آن را با دوستانتان هم به اشتراک بگذارید.
فردا پادکست 🎧
چند مورد از گزارش شرق در مورد غربالگری و وضعیت سقط جنین، ۳ سال بعد از اجرای قانون جوانی جمعیت (گزارش کامل: اینجا)

سارنگ یونسی، متخصص علوم آزمایشگاهی: …..قبل از اجرای قانون جوانی جمعیت، نسبت اختلالات کروموزومی که تشخیص داده شده و به دنیا می‌آمدند، به کل اختلالات کروموزومی که به صورت قانونی سقط شده‌اند، حدود ۱/۲ درصد بوده است. یعنی از هر صد مورد بچه مشکل‌دار فقط ۱/۲ موارد زنده به دنیا می‌آمد. اما از زمان اجرائی‌شدن قانون جوانی جمعیت این نسبت ۲/۹ درصد شده است، یعنی از هر صد مورد بچه مشکل‌دار، ۲/۹ مورد زنده به دنیا می‌آید. این یعنی اینکه ۲/۴ برابر تولد بچه‌های مشکل‌دار در این دو بازه زمانی بیشتر شده است.

….یکی از این علل، نبود پیگیری مناسب جواب‌های در محدوده پرخطر است، به دلیل آنکه ترس از سقط جنین ناشی از اقدامات تشخیصی بیشتر شده است. دلیل دیگر مقاومت بیشتر مادران است؛ مقاومت در برابر اینکه بخواهند کار بیشتری در محدوده پرخطر انجام دهند.
تبلیغات نهادهای رسمی اثر زیادی در این تصمیم‌گیری ایجاد کرده است. به عبارتی با وجودی که جواب غربالگری در محدوده پرخطر بوده و نیازمند انجام آزمایش‌های بیشتر بوده است اما یا به دلیل هزینه یا اعتماد نداشتن به نتایج تست‌های غربالگری، بیمار از پیگیری بیشتر این مسئله به صورت آگاهانه خودداری کرده است.

با تدوین قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده که از آبان سال ۱۴۰۰ ابلاغ شد، تمرکز در حوزه فرزندآوری بیشتر شده است.
قانونی که تکلیف می‌کند ماما و پزشک متخصص اجازه پیشنهاد و آموزش ضرورت انجام غربالگری برای تشخیص ناهنجاری‌های جنینی را ندارند.در‌واقع این موضوع به اختیار خود مادر خواهد بود. اگر آگاهی کافی داشت و به لحاظ مالی تأمین بود، می‌تواند درخواست آزمایش غربالگری کند؛ اما اگر اطلاعاتی در این زمینه نداشت، بدون هیچ مداخله‌ای دوران بارداری را سپری خواهد کرد و اگر جنین او به لحاظ ژنتیکی مشکلی داشت نیز به همان شکل به دنیا خواهد آمد.

مرتبط با این موضوع:

گزارش انتخاب (لینک): معاون بهداشت وزارت بهداشت، جناب دکتر رئیسی گفته اند که محدودیت سنی برای بارداری برداشته شده و سنین ۱۵ تا ۴۹ سال برای بارداری مناسب اعلام می‌شود. ایشان گفته اند که در ادبیات برنامه های حوزه بهداشت اصطلاح «مادران باردار پرخطر» حذف و تبدیل به «مادران نیازمند مراقبت های ویژه» شده است، اکنون محدودیت سنی برداشته شده و سنین ۱۵ تا ۴۹ سال برای بارداری مناسب اعلام می شود. شرق (لینک) در گزارش قبلی دیگری که مرتبط با این موضوع است، در مصاحبه با یک متخصص زنان تاکید کرده است که «حاملگی در سنین زیر ۱۸ سال و بالای ۳۵ بارداری پرخطر محسوب می‌شود»

پی نوشت: دکتر رئیسی در زمان کرونا هم معاون بهداشت وزارت بهداشت بودند و وعده ها و صحبت های نادرست و غیر علمی در مورد واکسن کرونا داشتند. حالا مجددا دکتر ظفرقندی ایشان را در جایگاه معاونت بهداشت قرار داده اند. (لینک)

@Scientometric
فاطمه کریمخان:
«لغو بازگشت به تحصیل دانشجویان به دلیل مواضع یا رفتار سیاسی آنها غیرقابل قبول است
تمام دعوای ما بر سر آیین‌نامه و شیوه‌نامه‌های انضباطی دانشگاه در مورد این بود که دانشگاه (بنا به حکم دیوان عالی) در رسیدگی به جرایمی که در آیین دادرسی کیفری تعریف شده‌اند صلاحیت ندارد
صلاحیت رسیدگی به جرم منحصرا در اختیار دادگاه است و هر تلاشی برای رسیدگی به عناوین اتهامی غیر از اتهامات انضباطی و آموزشی شامل بسط ید، دخالت در کار دادگاه‌ها، خلاف قانون اساسی و «غیرقانونی» ست
اعتراض به شیوه‌نامه انضباطی اعتراض به مجریان آن نبود اعتراض به رویه‌ی آن بود و متاسفانه اتفاقات اخیر نشان داد علارغم اصلاح شیوه‌نامه رویه تغییر نکرده است
دانشگاه خواهان لغو آیین‌نامه و شیوه‌نامه‌های غیرقانونی انضباطی است و تا این اتفاق رخ ندهد عملا تغییری در هیچ چیز حاصل نشده است.»
.
جایزه نوبل پزشکی یا فیزیولوژی امسال (2024) به صورت مشترک به Victor Ambros و Gary Ruvkun به خاطر کشف microRNA و نقش آن در تنظیم ژن بعد از رونویسی (post-transcriptional gene regulation) تعلق گرفت. (هر دو از آمریکا) (لینک)

مقالات کلیدی در این زمینه از این محققین:

The C. elegans heterochronic gene lin-4 encodes small RNAs with antisense complementarity to lin-14. Cell. 1993;75(5):843-854.
با 18413 استناد

Posttranscriptional regulation of the heterochronic gene lin-14 by lin-4 mediates temporal pattern formation in C. elegans. Cell. 1993;75(5):855-862.
با 5650 استناد

Conservation of the sequence and temporal expression of let-7 heterochronic regulatory RNA. Nature. 2000;408(6808):86-89.
با 3524 استناد


از سال ۱۹۰۱ تاکنون، ۱۱۴ بار جایزه نوبل پزشکی و فیزیولوژی به ۲۲۷ نفر (13 خانم) اهدا شده است. جوان ترین فرد، Frederick Banting با ۳۱ سال سن و مسن ترین فرد، Peyton Rous با ۸۷ سال سن بوده است.

@Scientometric
مسعود حبیبی، معاون فرهنگی و دانشجویی وزارت بهداشت: «مطهره گونه‌ای به دلیل موضع گیری اخیر و تخلفاتی که مجددا در فضای مجازی انجام داده به کمیته انضباطی معرفی و حکم بازگشت وی به دانشگاه و ادامه تحصیل لغو شد.» (لینک)

دو سوال از ظفرقندی، وزیر بهداشت (و وزیر علوم):

‏۱. قرار است کماکان فعالیت‌های دانشجویان در شبکه‌های اجتماعی و بیرون دانشگاه برایشان در دانشگاه مشکل ایجاد کند؟

‏۲. تعهدی از دانشجویانی که به دانشگاه برمی‌گردند گرفته شده که فعالیتی نکنند وگرنه دوباره برای تحصیلشان مشکل ایجاد می‌شود؟

از توئیتر بهمن دارالشفایی


@Scientometric
اهمیت داروهای GLP-1 مثل Ozempic و Wegovy

نمودار مربوط به روند میزان چاقی در بین بزرگسالان در آمریکا در فاصله سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۳ بر اساس جدیدترین به روز‌ رسانی از دادگان NHANES می‌باشد و کاهش میزان چاقی در آمریکا در سال ۲۰۲۳ را نشان می‌دهد. گفته شده که شاید یکی از دلایل، استفاده از دارهای GLP-1 باشد. از هر هشت نفر بزرگسال در آمریکا، یک نفر از این داروها استفاده کرده‌اند.

پست در توئیتر: لینک

@Scientometric
Telegram Center
Telegram Center
Канал