🔰سریال ممیزی🔰مانند همه فیلم و سریال های ایرانی و خارجی ؛ زودتر از همه کانال ها در"سرزمین جاوید" منتشر می شود.
پُست های ویژه، پُست های"#تولید_محتوا"؛ فیلم های لورفته ،توقیفی،بدون سانسور و سریال های جدید زودتر از همه کانال ها بهمراه ناب ترین اخبارسیاسی،فرهنگی،ایران در #سرزمین_جاوید :
☑️ با معرفی کانال "سرزمین جاوید" به دوستان و گروه هایتان؛ از کانال خودتان حمایت کنید این کانال برای رفاه حال شما گرامیان، هیچگونه تبادلو تبلیغات ندارد.
☑️ با معرفی کانال "سرزمین جاوید" به دوستان و گروه هایتان؛ از کانال خودتان حمایت کنید این کانال برای رفاه حال شما گرامیان، هیچگونه تبادلو تبلیغات ندارد.
🔴 🔴 روایت یک تراژدی: فروش اعضای بدن برای زندهماندن #️⃣#معین_خزائلی
این یک واقعیت غیرقابل انکار است که فقر علاوه بر تغییر شرایط اقتصادی جامعه بر زندگی اجتماعی شهروندان نیز تأثیر میگذارد. کاهش قدرت خرید شهروندان سبب میشود عادتهای پیشین اجتماعی آنها مانند تخصیص هزینه برای تفریح، پوشاک و خوراک مناسب، بهداشت و درمان تغییر کند و در نتیجه سبکی از زندگی شکل گیرد که در آن هدف صرفاً تأمین نیازهای اولیه شامل سقفی برای زندگی و اندک خوراکی برای زندهماندن باشد.
با گسترش فقر و افزایش فشار آن بر شهروندان از جایی به بعد دیگر کاهش موارد هزینهکَرد پاسخگوی نیازهای خانواده نیست و افراد ناچارند برای رفع همان نیازهای اولیه منبع کسب درآمد خود را تغییر دهند یا منبع جدیدی بر آن بیفزایند؛ چراکه از یکسو با بالارفتن نرخ تورم قدرت خرید درآمد سابق کاهش پیدا کرده و از سوی دیگر شرایط اقتصادی به گونهای است که انتظار افزایش درآمد از منبع سابق درآمدی نمیرود.
در چنین شرایط اقتصادیای مسلماً تغییر منبع درآمد از طریق روشهای عرفی و معمول مانند تلاش برای یافتن شغلی با درآمد بالاتر نیز امکانپذیر نیست؛ چراکه بازار کارِ متإثر از وضعیت وخیم اقتصادی توان جذب نیروی کار با درآمد بالاتر را ندارد. از این رو تنها راه پیش رو برای حفظ وضعیت به اصطلاح «بُخور و نَمیر»ِ موجود افزایش درآمد از طریق روشهای غیرمعمول، ناسالم، اما در عین حال قانونی است؛ روشهایی که در میان پژوهشگران اجتماعیــاقتصادی از آنها با عنوان «شغل کاذب» یاد میشود؛ شغلهایی که اگرچه بر اساس قوانین موضوعهی جوامع خود ممنوع نیستند، اما ایجاد و گسترش آنها رابطهی مستقیمی با گسترش فقر در جامعه دارد و به همان نسبت و سرعت رواج مییابند.
هنوزم یار تنهایم به دیدار تو می آیم باز می آیم اگر که فرصتی باشد مجال صحبتی باشد حرف خواهم زد برای دیدن تو از حادثه ها گذشته ام کفر اگر نباشد این من از خدا گذشته ام عذاب این دریده ها مرا شکسته بی صدا دستی بکش به زخم من که از شفا گذشته ام باورم کن باورم کن من که با تو صادقم
اگه خسته ام یا شکسته ام هر چه هستم عاشقم منو بشناس و باور کن که خسته ام خیلی خسته ام اما هستم تهی ماند و نشد آلوده دستم من به دنیا دل نبستم هر چه بلا کشیده ام من از وفا کشیده ام که از وفاداری این اهل وفا گذشته ام من از وفا گذشته ام