▫️چندی قبل نیز یکی از کاربران انقلابی به نام «#حسین_صارمی» که خودش در این ترندسازیها مشارکت داشت، در خصوص پروژههایی که گرفته میشود رشته توییتی نوشته بود.
▫️اگرچه این کاربر بعدا این رشته توییت خود را پاک کرد، اما پرده از واقعیت مهمی برداشت که آن دریافت پولهای ماهانه و پروژهای برای فعالیت سایبری، از جمله هشتگ زدن برای #قاسم_سلیمانی و شهید حججی است؛ موضوعی که نه تنها در توییت اخیر رائفیپور نیز عیان شده بلکه در توییت #محمدصالح_مفتاح از نزدیکان #محمدباقر_قالیباف نیز بیان شده است: «وقتی شنیدم یه سری پیدا شدند و بعد از شهادت شهید حججی، #هشتگ#شهید_حججی رو فاکتور کردند و بابتش پول گرفتند، دیگر هیچ دعوای هشتگی برام عجیب نبود.»ادامه خبر
🩸زنان و مادران عزادار پرچم دادخواهی در ایران را برافراشته نگه داشتهاند.
🩸آنان با برگزاری تجمعات اعتراضی و گردهماییهای متناوب صدای فرزندان کشته شده در ۴۰ سال حکومت #جمهوری_اسلامی بودهاند؛ و بلندترین صدا را داشتهاند، در حالی که تلاش حکومت، خاموش کردن این صداها بوده است. معرفی کوتاهی از برخی زنان دادخواه ایران را به قلم ثمانه قدرخان: https://www.bbc.com/persian/iran-features-59529910
☑️همسرم همیشه میگفت هنگامیکه به منطقه میروند حاجقاسم به آنها اجازه نمیدهد که جلودار باشند و خودش جلوتر از همه راه میرود. حاجی بیشتر محافظ آنها بود تا آنها محافظ حاجی یکبار برای انجام کاری به دفترخانه رفتم و کارمند آنجا متوجه شد که همسر شهید مدافع حرم هستم. او گفت چرا گذاشتید همسرتان به سوریه برود، #سوریه به ما چه ربطی دارد و از این دست جملات. همین موضوع و چند مورد مشابه باعث شد که دیگر ما جرأت نکنیم بیرون از خانه بگوییم خانواده شهید #مدافع_حرم هستیم. اگر کسی متوجه شود که همسر #شهید هستم ترجیح میدهم بگویم که همسرم نظامی بود و در مرز شهید شد/کیهان
🩸 میروم تا که فراموش کنم چشم تو را میروم تا که در آغوش کشم یاد تو را و هوای هوس وصل تو را، خواب تو را و نگاهت که جهان است و جهان در نگهت شود آیا که فراموش کنم چشم تو را تا بسوزم و کنم خاک، غزلهای تو را تو حریفی و خزان بود که پایان من است سوگ باران و بهاران همه آواز من است گنه از دیده من بود و نگاهی نگران که مرا دید و ربود و گذر کرد چو باد دست در دست خیالت به بیابان بروم تا به آتش بکشانم لب خاموش تو را موج وهم است و جنون من و دریای عذاب و سرابی که مرا برد به این دِیر خراب حال دیوانگی من بنگر، هیچ مگو بشنو نغمه دیوان پریشان مرا میروم تا که فراموش کنم چشم تو را میروم تا که در آغوش کشم یاد تو را و هوای هوس وصل تو را، خواب تو را و نگاهت که جهان است و جهان در نگهت