سخنان کورش بزرگ در منشور حقوق بشر
۲۰. من کورش پادشاه جهان، شاه بزرگ شاه نیرومند، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه ی جهان.
۲۱. پسر کمبوجه شاه بزرگ، شاه شهر انشان، نوهی کورش، شاه بزرگ، شاه (شهر) انشان، نبیرهی چیش پیش، شاه بزرگ، شاه (شهر) انشان.(فرزند هخامنش)
۲۲. از تخمه ی پادشاهی ای جاودانه، آن که پادشاهیش را خداوند (مردوک) و نبو Nabu دوست می دارند و از بهر شادی دل خویش پادشاهی او را خواهانند.
آنگاه که من = (کورش) آشتی خواهان به بابل اندر شدم،
۲۳. با شادی و شادمانی در کاخ شهریاری خویش، اورنگ سروری خویش بنهادم، مردوک، سرور بزرگ، مهر دل گشاده ام را که دوستدار بابل است به خواست خود به خویشتن گروانید (پس) هر روز پیوسته در پرستش او کوشیدم.
۲۴. و آنگاه که سربازان بسیار من دوستانه اندر بابل گام برمی داشتند، من نگذاشتم کسی در جایی در تمامی سرزمینهای سومر و اکد ترساننده باشد.
۲۵. من (شهر) بابل و همهی دیگر شهرهای مقدس را در فراوانی نعمت پاس داشتم، درماندگان باشنده در بابل را که (نبونئید) ایشان را به رغم خواست خدایان یوغی داده بود نه در خور ایشان.
۲۶. درماندگی هاشان را چاره کردم و ایشان را از بیگاری برهانیدم.(اشاره به یهودیان و مردم بابل)
مردوک خدای بزرگ از کردارهای من شاد شد و
۲۷. (آنگاه) مرا، کورش پادشاهی که پرستنده ی وی است و کمبوجیه فرزند زاده شده ی من و همگی سپاهیانم را
۲۸. با بزرگواری افزونی داد و ما به شادمانی، در آشتی تمام، کردارهایمان به چشم او زیبا جلوه کرد و والاترین پایه ی [ خدائیش ] را ستودیم، به فرمان او مردوک همه ی شاهان بر اورنگ شاهی برنشسته
۲۹. و همگی شاهان جهان از زبرین دریا (دریای مدیترانه) تا زیرین دریا (دریای پارس)، (همه ی) باشندگان سرزمینهای دور دست، همه ی شاهان آموری شاهان Amurru آموری، باشندگان در چادرها همه ی آن ها
۳۰. باج و ساو بسیارشان را از بهر من =(کوروش) به بابل اندر آوردند و بر دو پای من بوسه دادند.
@sarzamine_javid