@sardareman ☜☜( سردار من بابک خرمدین)☜☜

#مصطفی_داننده
Канал
Логотип телеграм канала @sardareman ☜☜( سردار من بابک خرمدین)☜☜
@sardaremanПродвигать
3 тыс.
подписчиков
4,97 тыс.
фото
1,48 тыс.
видео
گذشته چراغ راه آینده است ستیز ما با تاریکیست که برایش شمع میافروزیم. بررسی مسائل تاریخی،فرهنگی،اجتماعی،مذهبی و سیاسی. مستقل ازاحزاب. دموکراسی،جامعه برتر،دوستی اقوام،آگاهی و استقلال،آبادانی،ایرانشهر نمونه،آرمان نهایی کانال‹‹ سردار من ›› است،خدا با ماست...
تعریف جدید بی‌غیرتی از زبان آقای نامزد مدعی:
درآمد زیر 10 میلیون!

#مصطفی_داننده

@sardareman
یکی از نامزدهای انتخابات در توییتی نوشته است که 16 میلیون حقوق می‌گیرد. یازده و نیم میلیون از صداوسیما، چهار و نیم میلیون از مرکز پژوهش‌ها.

همین آقا در جواب واکنش به حقوق 16 میلیونی‌اش نوشته است:« اگر در تهران کمتر از ۱۰میلیون درآمد دارید؛ پشتکار و غیرت ندارید!"»

از این آقای نامزد، نام نمی‌برم وحتی نمی‌گویم متعلق به چه جریانی است( البته کسی که با صداوسیما کار می‌کند، معلوم است که به کدام جریان سیاسی نزدیک است) بلکه می‌خواهم به حرف‌های او و امثال این فرد بپردازم.


به نظر می‌رسد خیلی‌ها در تهران پشتکار و غیرت ندارند. چون بلد نیستند از راه‌هایی به غیر از عرق ریختن پول دربیاورند. یک کارگر وقتی از خانه بیرون می‌آید آفتاب نزده و وقتی به خانه می‌رود آفتاب غروب کرده است. دست‌هایش از بس برای مردم کار کرده، پینه بسته است. از فرط خستگی خوابش نمی‌برد و همه پولی که می‌گیرد زیر 2 میلیون تومان است.

راست می‌گویید او غیرت و پشت‌کار ندارد که از زندگی خود زده است تا برای زن و بچه‌اش زندگی آرامی بسازد. البته کدام زندگی آرام؟ در این آوار گرانی مگر می‌شود زندگی آرام داشت؟

خوش به حال شما که 16 میلیون حقوق می‌گیرد. بله، با 16 میلیون می‌شود در تهران زندگی خوبی داشت. داشتن دو شغل هم خوب است. می‌شود راحت خرید کرد، می‌شود ماشین داشت، می‌شود خانه خرید و قسط پرداخت کرد.

16 میلیون گاهی درآمد چند ماه یک خانواده است. خانواده‌ای که بچه دانشگاهی دارد، دختر و پسر دم بخت دارد و هزار درد بی‌درمان. خوش به حال شما که این دردها را ندارید.

یکی از حقوق‌هایتان هم سر وقت پرداخت نشود به جایی بر نمی‌خورد. بالاخره با پول صداوسیما یا مرکز پژوهش‌ها، می‌شود چرخ زندگی را چرخاند اما برخی‌ها در این شهر چندین ماه است که حقوق نگرفته‌اند. این چندین ماه یک ماه حقوق شما هم نمی‌شود. آنها با سیلی صورت خود را سرخ نگه می‌دارند.

این احوال برای آنهایی است که سرکار می‌روند حقوق می‌گیرند. حال زندگی آنهایی که بیکار هستند، جای خود. آنهایی که تا دیروز کار داشتند و به لطف عدم حمایت از تولید و کالاهای کشور دوست چین، بیکار شده‌اند و شرمنده همسر و فرزندان خود.

درست مثل شما و امثال شما که با حقوق 16 میلیونی درد را نمی‌شناسید، فرزندان این خانواده‌ها هم اینکه پدر پول ندارد را نمی‌فهمند. آنها نمی‌فهمند تحریم، بیکاری و گرانی چیست. آنها انتظار دارند پدرشان خواسته‌های فرزندان را برآورده کند. پدر قهرمان زندگی آنهاست. پدری که پول ندارد. پدری که به گفته این آقای نامزد پشتکار و غیرت هم ندارد.

این توییت‌ها و این حرف‌ها نشان می‌دهد آنهایی که سودای خدمت ( شما بخوانید قدرت) در سر دارند، هیچ شناختی از جامعه و مردم ندارند. آنها اصلا نمی‌دانند مردم در شهرههای مختلف ایران چگونه زندگی می‌کنند؟
با این فاصله ایجاد شده میان مسؤولان و مردم نمی‌شود امید داشت، مشکلی از این جامعه حل شود.
@sardareman
#اسکادران_فساد
#شورای_نگهبان
#نظارت_استصوابی
#انتخابات_کذایی
#نمایندگان_بی_کفایت
#توپی_را_مجلس_لازمست ...
قاتلان #شب_یلدا را بشناسید!

#مصطفی_داننده
@sardareman
یلدا نزدیک است. شب طولانی که ایرانی‌ها دور هم جمع می‎شوند، آمدن زمستان را جشن می‌گیرند، انار و هندوانه می‌خورند، با آجیل خود را سرگرم می‌کنند و القصه در آخرین شب پاییز حسابی خوش می‌گذرانند.

این جشن کهن ایرانی در معرض خطر است. نه به خاطر هجوم فرهنگ‌های دیگر به ایران و نه تحت تاثیر ژانویه یا هالووین بلکه به خاطر مشکلات اقتصادی که مردم درگیر آن هستند.

یلدا یک جشن است اما کم کم در حال تبدیل شدن به یک دردسر برای خانواده شده است. پدر و مادر وقتی در حال حساب و کتاب خرج زندگی خود هستند، با خود می‌گویند حالا با این یلدا چه کنیم؟ آجیل را قیمت کردم کیلو خداد تومان! انار و هندوانه را که نگو.

پدربزرگ و مادر بزرگ بازنشسته با هم حساب و کتاب می‌کنند که کجای خرج زندگی‌شان را بزنند تا یلدا را بر اساس سنت‌های قدیمی برگزار کنند. به بچه‌ها و نوه‌های خود شامی بدهند، آجیلی بخرند، هندوانه‌ای قاچ کنند و اناری دون کنند.

این مشکلات کم کم باعث می‌شود که بزرگ‌ترها زیر فشار اقتصادی سعی کنند سنت‌های هزینه دار را بپیچانند. وضع اگر به همین منوال باشد دیگر کم کم خود جامعه یلدا را حذف می‌کند. چند سال دیگر باید شاهد باشیم که یلدا تبدیل به یک خاطره شود.

شاید وقتی ما مویی سفید می‌کنیم به فرزندان و نوه‌های خود می‌گوییم یادش به خیر. آخرین شب پاییز جشنی بود به نام یلدا. همه خانواده‌ دور هم جمع می‌شدند، می‌گفتند و می‌خندیدند. آجیل می‌خوردیم، انار با گلپر.

سنت‌ها به همین راحتی حذف می‌شود. کم کم یلدا، نوروز، چهارشنبه سوری و .... به پایان خود می‌رسند و زندگی ماشین حساب و کتاب‌دار جای تمام سنت‌ها را می‌گیرد.

در زندگی امروز سرپرست‌های خانواده مجبور هستند برای رتق و فتق امور زندگی‌شان، قلم قرمز به دست بگیرند و خیلی از رسم‌ها و تفریحات خود را حذف کنند تا چرخ لنگ زندگی‌شان بچرخد.

مشکلات اقتصادی را نمی‌شود فقط در چارچوب اقتصاد تعریف کرد. مهم‌ترین ضربه بحران‌های اقتصادی به مسائل اجتماعی و فرهنگی است. یکی از اهالی بندر ماهشهر در گفت‌وگویی مستند به نکته‌ای اساسی اشاره کرد. او گفت:« مرد پول نداشت، کار نداشت، زنش را طلاق داد.»

وقتی خانواده مشکل مالی دارد، تصمیم می‌گیرد دختر کوچکش را به عقد پیرمردی در بیاورد تا او بار زندگی این خانواده را هم به دوش بکشد.

نمی‌دانم جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی را خوانده‌ای یا نه؟ در این کتاب «سلوچ» پدر خانواده به دلیل مشکلات زندگی را ول می‌کند و می‌رود و بار زندگی به دوش «مرگان» همسر او می‌افتد. مادر خانواده مجبور است هم خرج زندگی را بدهد هم از فرزندانش محافظت کند.

بحران‌های اقتصادی کانون خانواده را هدف می‌گیرد. آنهایی که دستی بر آتش تصمیم‌گیری دارند باید این هشدارها را جدی بگیرند. آنها باید بدانند که خطر بزرگ کشور، جیب‌های خالی است.
@sardareman
#نابودی_خانواده_نابودی_فرهنگ_نابودی_جامعه
#ایران_باستان
#تمدن_کهن
#فرهنگ_کهن