@sardareman ☜☜( سردار من بابک خرمدین)☜☜

#قضیه
Канал
Логотип телеграм канала @sardareman ☜☜( سردار من بابک خرمدین)☜☜
@sardaremanПродвигать
3 тыс.
подписчиков
4,97 тыс.
фото
1,48 тыс.
видео
گذشته چراغ راه آینده است ستیز ما با تاریکیست که برایش شمع میافروزیم. بررسی مسائل تاریخی،فرهنگی،اجتماعی،مذهبی و سیاسی. مستقل ازاحزاب. دموکراسی،جامعه برتر،دوستی اقوام،آگاهی و استقلال،آبادانی،ایرانشهر نمونه،آرمان نهایی کانال‹‹ سردار من ›› است،خدا با ماست...
وقتی‌ #کتابی‌ را در دست داری و مطالعه میکنی‌ باید هیجان و تجربه شگرفی داشته باشی‌، این تجربه را فقط میتوانی‌ با کتابهای #ممنوعه بدست بیاری.
این حرف زنده یاداحمد کسروی را هیچ وقت فراموش نکنین: چیزی که اجازه #نقد داده نمیشود بدانین که #قضیه بودار هست.
دو سوال بوجود میاید:
۱: چرا باید کتابی‌ ممنوع باشد؟
۲: چرا باید داشتن و یا مطالعه کردن کتابی‌ جرم باشد؟
در قانون جهان شمول هیچ #قانونی‌ برای این موضوع وضع نشده.
دو چیز را باید خوب بفهمیم:
آزادی اندیشه: یعنی‌ #آزاد بودن وسعت افکار تو بدون ترس و قید و شرط.
آزادی بیان: یعنی‌ اجازه #نقد وسعت افکار تو بدون #ترس و قید و شرط.

@sardareman
#دوکلام_حرف_حساب
#مطالعه
وقتی‌ #کتابی‌ را در دست داری و مطالعه میکنی‌ باید هیجان و تجربه شگرفی داشته باشی‌، این تجربه را فقط میتوانی‌ با کتابهای #ممنوعه بدست بیاری.
این حرف زنده یاداحمد کسروی را هیچ وقت فراموش نکنین: چیزی که اجازه #نقد داده نمیشود بدانین که #قضیه بودار هست.
دو سوال بوجود میاید:
۱: چرا باید کتابی‌ ممنوع باشد؟
۲: چرا باید داشتن و یا مطالعه کردن کتابی‌ جرم باشد؟
در قانون جهان شمول هیچ #قانونی‌ برای این موضوع وضع نشده.
دو چیز را باید خوب بفهمیم:
آزادی اندیشه: یعنی‌ #آزاد بودن وسعت افکار تو بدون ترس و قید و شرط.
آزادی بیان: یعنی‌ اجازه #نقد وسعت افکار تو بدون #ترس و قید و شرط.

@sardareman
#دوکلام_حرف_حساب
#مطالعه
یک روز از بهشت پی دکتر آمدند
تا برای #آخوندی که مرغ در گلویش گیر کرده بود ببرند
@sardareman
آخوند به خودش افتاده و هیجده تا مرغ خورده بود
اگر دکتر نرسیده بود یقینا بیچاره دوباره مُرده بود
دکتر وقتی که به بالین مریض رسید
از هیبت گردن کلفت #آخوند رم کرده و ترسید
یک انبر پابخاری برداشت و توی حلقش کرد
#آخونده را راحت از منت خلقش کرد
دانه دانه لنگ مرغها را گرفت، کشید بیرون
از حلق #آخوند بیرون می ریخت #پلق پلق خون
هنوز دستش از اینکار فارغ نشده بود
که یک گردن کلفت دیگری صدایش نمود
دخیلتم آقای دکتر به حال مایم برس
که شش ماه آزگار است سینه ام میکند خِس خِس
دکتر چون این وضعیت را دید
وحشت کرده هواپیما طلبید
#حوری های خوشگل و #غلمان
روی دست و پایش ریخته و گفتند الامان
الهی ما بریم تصدق شکل ماهتون
ما را کفن کردی همین جا پیش ما بمون

@sardareman
#قضیه_زمهریر_و_دوزخ
#صادق_هدایت
#خرافات