" كاشكي نفت نداشتيم "
کاشکی نفت نداشتیم
برای یک لقمه نان
این همه صف نداشتیم...
@sardaremanانگاره هاي باورمان زماني فرو ريخت و واپسين جرعه هاي شوكران زمستان وقتي نصيبمان شد كه در اين سرزمين نفت كشف گرديد و همانا همين امر آغاز تنبلي و وابستگي و چشم طمع و تجاوز به اين ديار شد...
آري از آن زمان بهار دگر قصد آمدن ندارد از آن دوره تا كنون هر بي مرامي از هرناكجا آباد بنام خدمت قصد تعرض و دست درازي بر اين مرزو بوم را كرده است گويا اين بدچشمي ها تا موقعي كه اين طلاي سياه در اين سرزمين باشد تمامي ندارد...
روزي كه نالايقان بر وطن حكومت داشتند و بغض ها در گلو شكسته بود و استكبار خون مردمان اين وطن را به شيشه داشت ابرمردي از جنس نور و دِشنه ،
كمر بر عيّاري بست و عَلَمِ سياست را بر دست گرفت و با همتي خدايي جان بر كف نهاده و بهار را دوباره مدتي كوتاه به اين ديار بازگردانداما كوتولگان و خائنين و حسودان ملّت و وطن عطر ملي شدن را برنتابيده و دست از خصم و عناد برنداشته و با دشمني هاي مدام و اجيركردن عملِگان ظلم استخوان بر گلوي اين پيرنوروز نهادند تا صداي حق طلبي و ظلم ستيزي اين وكيل راستين ملّت براي هميشه بريده شود...
حال بعداو چه شد مي بينيم فقط نام نفت " ملّي "ماند و نفت پس از روانشاد دكتر محمدمصدق
"دولتي " شد و "ماند "
وليكن نان و آب آن صرفا براي "اجنبي ها و دولتي ها " و دزدان بيت المال به تپيدن درآمد واز طرفي ايران و ايراني هم بهاي به اصطلاح ملّي شدن صنعت نفت را با جنگ و فقر و تحقيرو عقب ماندگي تاوان داد...
بيگمان اگر نفت نداشتيم يا چاه هاي نفتمان خشكيده بود حال و روز ايران زمين به گونه ايي
زيبنده تر و در خور شأن ملّتمان مي نمود...
@sardareman#حسين_تفويضي
