🕞 تحمل شنیدن شکنجه های که بر توماج صالحی رفته بود نداشتم
✍️جعفر پناهی
«چند روزی بود که از زندان بیرون آمده بود. قرار بود با محمد رسولاف به ملاقاتش برویم. زنگ زد برای مداوا به تهران آمده است. قرار گذاشته شد و دیداری کوتاه داشتیم. لبخند بر لب و روحیه بالا داشت. از هر دری سخن به میان آمد. تا آنکه به ورزش رسید. سکوت کرد. دو باره با لبخند گفت:«تنها ناراحتیم در زندان این بود که چند ماه اول نمی توانستم ورزش کنم. وقتی گرفتنم دوازده ساعت زیر شکنجه بودم .
چون قبل از دستگیری ورزش بوکس می کردم تحمل درد را داشتم. ولی آنها آمپول می زدند که بیهوش نشوم و درد را بیشتر حس کنم . صدای شکستن استخوانهای پا و انگشتان دستم را میشنیدم»در آن زمان من و محمد حتی تحمل شنیدن این شکستنها را نداشتیم. ولی خوشحال بودیم با خنده زیبایش روبروی ما نشسته و آزاد است. اما اکنون بعد از این حکم قرون وسطایی وظیفه من و تو است که با انفعال خود، قلب پسر ایران را نشکنیم.
#توماج_صالحی»
#تمام_دوشنبهها#تمام_شهرها#میادین_اصلی@Sarbedaranevatan