من و نورای کتاب ویژگیهای مشترکی داریم؛ هردو علاقهمند به اسطورة پرسفونهایم و هردومان به شکل متفاوتی با سرطان مواجه شدهایم. پرسفونه با خوردن اناری به ناچار ملکۀ جهان مردگان شده بود و آن جهان برای همیشه گریبانگیر او. نورا هم فکر میکند سرطان همان انار مرگی است که خورده. او از نگاههای دلسوزانة همکلاسیهایش بیزار است. دوست ندارد به سؤالاتی که دربارة سرطان از او میپرسند، پاسخ دهد. نورا دوست دارد سرطان را کمیتاقسمتی معمولی نشان دهد و از دست رفتارهای عجیب بقیه رها شود. پرسفونه با وجود تمام سختیهای جهان مردگان، خود و شرایطش را پذیرفت. من و نورا هم سعی در پذیرش اوضاع داریم که راستش را بخواهید اصلاً آسان نیست.
🖋فاطمهیارا اقبال
🧷🧷
کتاب ششم از جعبهٔ سیوهشتم گروه سنجاققفلی
🧷🧷
پذیرش تفاوتها (۲)
#جعبه_سی_و_هشتم_سنجاق_قفلی
#جعبه_پذیرش_تفاوت_ها
#کتاب_کمی_تا_قسمتی_معمولی
#کتاب_معمولی_مثل_بقیه
#ترویج_موضوعی_کتاب_کودک_و_نوجوان
#کتابهای_مناسب_۱۲_تا_۱۵_سال
#کتابهای_مناسب_۱۲_تا_۱۵_سال_سنجاق_قفلی
#پذیرش_خود
@sanjagh_ghofli_group