🌹سنگر نوشته🌹

#شهید_زنده_امیرحسین_حاجی_نصیری
Канал
Логотип телеграм канала 🌹سنگر نوشته🌹
@sangar_neveshtehПродвигать
2,04 тыс.
подписчиков
426
фото
374
видео
216
ссылок
قربة الى الله حياط خلوتي كوچك وخودماني، براي ثبت هر از گاهي خاطرات، عكس ها و سنگرنوشته هاي یک جامانده 🇮🇷|🇾🇪|🇱🇧|🇮🇶|🇵🇸|🇸🇾 "كليه حقوق معنوي اين صفحه براي شهداست ولا غير" ياعلي🌹 https://zil.ink/sangar_neveshteh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‎عالی،عالی
‎چشم هاي اسماعيل
‎پلنگ حلب
داره خودخوری میکنه
نخاعش برای حفظ حریم معصومین قطع شده،حالا توی پایتخت شیعه این حرفهارو بشنوه
#انتقاد_به_معصوم
#العجل_مهدی_زهراء
#شهید_زنده_امیرحسین_حاجی_نصیری
#قربةً_الى_الله

يك شب سرد زمستاني
حلب
عملیات خلصه
روستایی مهم و استراتژیک در ريف جنوبي حلب
که قبلا پنج بار بهش هجوم شده بود اما نتیجه ای نداشت
بنا بود برای بار ششم عملیات کنیم
قرار شد تیپ سیدالشهداء با شير بچه هاي عراقي نجباء ، ٦ كيلومتر در عمق نفوذ كنيم و اين بار از پشت به دشمن بزنيم
عملياتي كه دل شير ميخواست و رزمنده ي استشهادي
جايي كه كل شب رو بايد توي گِل عميق راه ميرفتيم و دم صبح ميرسيديم به دشمن و درگير ميشديم و اگر خداي ناكرده جواب نميداد ، ديگه توي روشنايي روز برگشتي برا كسي از اون زمين نبود
يا شهادت بود يا اسارت

خلاصه
اون شب كلي حرف هاي حماسي برا بچه ها زديم و دل هارو براي يك عملياته بي بازگشت آماده كرديم
ياد فرمانده ي تازه شهيد شده ي تيپ حاج عمار كرديم و همه ازش خواستيم به كمك مون بياد و دوباره فرماندهي كنه
بعد عمار اسماعيل فرمانده تيپ بود
اسي پلنگ
اسي هر جا ميرفت ميزد مثل مرد ميگرفت

شب حساس و مهمي بود
توي دلم نگراني داشتم
برا اين همه شيعه اميرالمومنين كه داريم با خودمون ميبريم توي دهن گرگ

عمليات اونشب رو با ذكر رمز يا ام البنين سلام الله عليها شروع كرديم
اونشب همه صداي بيسيم ها شده بود يا ام البنين

نيمه هاي شب بود
سكوت و تاريكي محض
تا وسط مسير رو با سختي رفته بوديم و رسيده بوديم به جاده آسفالت بين دو تا روستايي كه دست دشمن بود
هر قدم كه بر ميداشتيم توي گِل قدم بعدي ١٠ كيلو سنگين تر بود
هر پوتيني اندازه يه صخره بهش گل چسبيده بود اما دل خوشي همه اسم بي بي ام البنين بود
من توي نوع حركت نيروها خيلي داشتم حرص ميخوردم
هي ميرفتم سر ستون و برميگشتم و بهشون تذكر ميدادم
كه اسي دستم رو گرفت
گفت آروم بگير
يه نگاه كن ؛ اصن منو تو هيچ كاره ايم
خودِ خانم ام البنين سر ستون رو گرفته و داره ميره
خودتو جا كن وسط بچه ها و باهاشون برو
بگو يا ام البنين
ديگه از اين جا به بعد سِر و بي حس شدم
وقتي به خودم اومدم كه دمِ اذان صبح بود و خلصه دست ما

پشت بيسيم با اشك خوشحالي و خستگي گفتم به مدد خانم حضرت ام البنين سلام الله عليها ؛ اذان صبح به افق خلصه
شيرين ترين اذان و نماز زندگيم

چه عمليات تميزي شد
دشمن باورش نميشد از سخت ترين جا، شير بچه هاي مولا علي با فرياد يا ام البنين بريزن بالا سرشون
گَله گَله داشتن فرار ميكردن
و كلي ازشون كشته و اسير گرفتيم

🔹🔸
اي مادرم كنيزُ
و
بابايِ من غلامت
اي مادرِ اباالفضل
جانها
فدايِ نامت

"يا ام البنين"
🔹🔸

#ام_البنین
#تیپ_همیشه_پیروز_سیدالشهداء
#نجباء
#شهید_عبدالحسین_یوسفیان
#شهید_زنده_امیرحسین_حاجی_نصیری
#اسماعیل
#حاج_عمار


@sangar_neveshteh