.
چه تلاشی، که از آغاز عیان است شکست
چون نگه داشتن شعلهی آتش در دست
.
تن به تقدیر بده، رنج مکش، ناله مکن
آش کشک است بخور خاله! همین است که هست
.
سهم ما نیست شبی سرخوش و بالینی امن
«زلف افشانده و خوی کرده و خندان لب و مست»
.
«برق از پولک بیرونق ما رفت که رفت»
روح از قالب بیحاصل ما جست که جست
.
این نه روح است که شیطان شماتت شدهایست
این نه جسم است که مشتی عصب شعله ور است
.
مگر آزاد شود در کف ماهیگیری
جنّ افسرده که یک عمر در این خمره نشست
.
پا به پای دل شوریدهی شوریده شناس
گریه کردم من دیوانهی دیوانه پرست
.
.
#سمانه_کهرباییان
@samanehkahrobaeian