🔹جُرجان ،و ما ادراک ما جُرجان
در سال 426ق مسعود غزنوی از نیشابور به سوی جُرجان راهی شد و ابوالفضل بیهقی (370-456ق) همراه او بود. روز یکشنبه دوازدهم ماه ربیعالاول که در آن سال برابر با ماه اسفند بود در نزدیکی درّهی دینارساری (نزدیک روستای دشت در مرز میان خراسان و گلستان) به سرما و بادی سخت برخورد کردند. بیهقی میگوید من قبای روباه سرخ، بارانی و دیگر پوشاک فراخور سرما را بر تن داشتم، اما سوار بر اسب چنان بودم که گفتی هیچ چیز بر تن ندارم.
بیهقی میگوید همین که به درّه دینارساری گام نهادیم و هنوز دو فرسنگ بیشتر نرفته بودیم که آن جامهها بر من وبال شد. در واقع او پس از گذر از آن درّه که در اسفندماه بسیار سرد است، به سرزمین گرم جُرجان گام نهاد که امروزه استان گلستان نامیده میشود. او به فاصلهی دو فرسخ از سرما به گرما رسیده و آنگاه از زیبایی دشت گرگان شگفتزده شده بود. بیهقی نوشته است: «از درّه بیرون آمدم و همهی جهان نرگس و بنفشه و گونهگونه ریاحین و خضرا بود.»
بیهقی میگوید که سرزمینی زیباتر از گرگان (جُرجان) و طبرستان وجود ندارد، «اما سخت وبیء است»، یعنی وبا خیز است. آنگاه به سخنی از ابوالفضل بدیع اشاره میکند که گفته است: «جُرجان و ما ادراک ما جُرجان، اَکَلةٌ مِن تیِّن و موتةٌ فی الحین و النّجار اذا رأی الخراسانی نحت التّابوت علی قدّه». یعنی تو چه دانی که جُرجان چیست، خوردن انجیر همان و مردن همان و نجّار چون خراسانی را ببیند، تابوت را به اندازهی قد او آماده کند.
این سخن از این رو گفته شده که آبوهوای گرم و گاه شرجی جُرجان، بهویژه از خرداد تا آغاز شهریور، برای کسانی که از سرزمینهای دیگر میآیند، ممکن است ناخوشایند باشد. امروزه به سبب بهبود وضعیت بهداشت، بیماریخیز بودن گلستان به
تاریخ پیوسته است و کولرهای گازی بر گرمای هوا چیره شدهاند. زمستان گلستان، ملایم، بهار آن شگفتانگیز و پاییز آن سرشار از بارانهای نرم و غرق در رنگهای گوناگون است.
منبع:
بیهقی، ابولفضل محمد بن حسین.
تاریخ بیهقی. تصحیح علیاکبر فیّاض. مشهد: انتشارات دانشگاه مشهد، 1383. (ص423-424)
#هویت#جرجان#تاریخبا سلام گنبد همراه باشید
🔻http://t.me/joinchat/BCu4TTwGNLuBD2l99-eYwQ