باران شدم به دشت و بیابان گریستم
با قلب داغدار، فراوان گریستم..
دورم شلوغ نیست، خودم هستم و خودم..
همپای سنگ فرش خیابان گریستم
شیرینی ام به نفع دغل دوستان شد و
با ضربه های سهویِ خرسان گریستم..
یاری نداشتم که به حالم نظر کند
تنها میانِ جمع، پریشان گریستم
رفتم به شهر عشق به امّید زندگی
بر خاک شهر مرده ی آنان گریستم
با باد بیقرار به بستان وزیدم و
با مویه های غنچه ی لرزان گریستم..
با گریه های فراوان غزل شدم
بر بیت بیت خویش، کماکان گریستم..
#محمد_ثاقبی
💚⊱✾☕️☕️✾⊰💚