Смотреть в Telegram
... من تا كمی قبل از تو زن بودم با گيسوانی لخت بر شانه يک دامن چين‌دار كوتاه و يک آينه يک كيف يك شانه... من تا كمی قبل از تو زن بودم يک زن كه حتی وقت تنهايی احساس امنيت نمی‌كردم جز پشت ميز آشپزخانه پيش از تو زن بودم زنی مثل زنهای امروزی كمی عاشق يك خرده شاد و بيشتر خسته، بسيار عاقل سخت ديوانه پيش از تو... خيلی پيش‌تر از تو، در عصر يخ يا پيش از آن حتی زن بودم و خوابيده بود آرام بر دامنم يك جفت پروانه تو آمدی روح مرا آنقدر مانند انجيری تكان دادی تا ريخت سبز و سرخ و شيرين از سرشاخه‌هايم دانه به دانه هم برگهايم را تكاندی هم پروانه‌هايم را پراندی هم خوابی زمستانی اسيرم كرد مانند خرسی پير در ﻻنه... وقتی كه باران آمد و كم كم همراه من بيدار شد جنگل يك خرس پير خشمگين بودم معجونی از ژنهای مردانه! آویشن و اندوه- ۱۳۹۱ ... ... کانال شعرهای پانته آ صفائى @safaeip ...
Telegram Center
Telegram Center
Канал