صدای جعفریان باشیم
جعفریان دیشب گفت: «یک هنرپیشهٔ مشهور و محبوب افغانستانی در کابل گیر افتاده بود و هر لحظه ممکن بود به دست طالبان بیفتد. با من تماس گرفت که بلکه راه نجاتی برایش بیابم. شماره تلفنش را گرفتم و دادم به کسانی در ایران که میتوانستند او را از خطر مرگ نجات دهند. چند شب گذشت. این هنرپیشه پیگیر و نگران بود؛ اما از این سو هیچ خبری نشد...!»
یادم آمد : اسفند هشتاد و نه از یزد برمی گشتیم در راه کنار جعفریان نشسته بودم. برایم از نهضتهای مقاومت میگفت و گفت: «خوب یا بد، ایران آخرین سنگر مقاومت در برابر نظام سلطه در جهان است(نقل به مضمون)».
نمیدانم جعفریان هنوز هم بر آن اعتقاد ماندهاست یا نه، اما این شبها خودش آخرین پشتیبان یگانه سنگر مقاومت در پنجشیر است و شاید تنها صدای معتبر آنها در ایران.
جعفریان عبارت است از: چهل و پنج کیلو پوست و استخوان به علاوهٔ یک عصا که سالهاست تنها تکیهگاه اوست. جعفریان تنهاست؛ یک رسانه با موثقترین اخبار از پنجشیر و مردانی که نمیخواهند نظام سلطه، افغانستان را ببلعد. پنجشیر استخوان گیر کرده در گلوی گندهلاتهای جهان است.
صدای جعفریان باشیم. نگذاریم خدای ناکرده از غصه دق کند.
گیرم تو! سیاستمدار باهوش! پیشبینیات درست از آب درآید که پنجشیریها کاری از پیش نمیبرند. باشد؛ قبول؛ اما دهانت را ببیند و دست از ریشخند و نیشخند بردار! مدافع مظلوم شایستهٔ ستایش است، نه زخم زبان.
#محمد_حسین_جعفریان#پنجشیر#افغانستان#احمد_مسعود#سید_اکبر_میرجعفری