"سبزخواهم‌شد.

دورتو دیدم چخبره،دیگه غصتو نخوردم.

:)

من حتی در روزهایی که حالم با خودم خوب نبود، می‌خواستم حال تورا خوب کنم.

در آغوشم بگیر که این شب طولانی است و استخوان‌هایم خسته اند.

یاد آوری:
تنها بودن بهتر از اضافه بودنه.

:)

آخرین مرحله دوستی از چشم افتادنه، انگار یه چیزی درونت اون فرد و رها میکنه،گاهی این برداشت میشه که داری ادا در میاری و اون احساس چند ثانیه‌ای بهت میگه دیگه چیزی مثل قبل نمیشه رو فقط خودت حس میکنی.

خدا اشکامو دید یه روزی خودش تقاص کاراتو میده.

تو آدم سمی بود و من این را می دانستم،اما باز هم دلم می خواست برگردی.

دیگه بغل کردن هم حالمو خوب نمیکنه.

=)

و در آخر ما پشیمان خواهیم شد به اهمیت دادن به خیلی از مسائلی که واقعا آن قدرها هم مهم و جدی نبودن.

هر آدمی بلاخره یه جا دست میکشه؛
از توضیح دادن، از ثابت کردن خودش،از تلاش برای نگه داشتن دیگران ،هر آدمی بلاخره یه روز عمیقا خسته میشه.

یه جمله خوندم عجیب عمیق بود:
آدم سمی بی توجه به کنش خودش، تورو به خاطر واکنشی که در برابر کنشش داشتی، محکوم می کنه.

درست میگفتی مامان، قرار نیست چون به کسی خوبی کردم بهم بدی نشه، آدما همینن.