#بسم الله
#قربتا_الی_الله تعریف کرد که:
عمار پشت میزش نشسته بود.
دوره اش کردیم و دوباره شلوغ بازیا شروع شد.
تو اون شلوغ بازیا و خنده ها که هرکی یه چیزی میگفت عمار با خنده گفت من که شب سوم محرم شهید میشم.
قدیر نذاشت حرف عمار تموم بشه
قهقهه اش بلند شد و گفت
یالا عمار همینو باید جلو دوربین بگی.
صدای خنده ی بچه ها کل اتاق رو پر کرده بود.
قدیر دوربین رو داد به یحیی و گفت بگیر میخوایم سندش کنیم.
یحیی دوربین رو گرفت دستش. بچه ها خودشون رو به عمار نزدیک کردن تا تو کادر بیافتن
یحیی یک دو سه ای گفت با سر اشاره کرد که شروع.
قدیر باز هم معرکه گیریش رو شروع کرد و گفت خب عمار بگو
و دوباره خنده و شلوغ کاری بچه ها.
عمار با خنده کفت
آقا من اعلام میکنم شب سوم محرم که شب حضرت رقیه است من شهید میشم..
و باز هم شیطنت و شلوغ کاری بچه ها...
.
.
عمار بیست شب بعد از شبی که خودش پیش بینی کرده بود شهید شد
و حالا دو سال از اون روزها داره میگذره.
و امشب شام شهادت حضرت رقیه است...و عمار حتما کنار این نازدانه به زانوی ادب نشسته و روضه میخونه.
خوش به حالش.
پنجشنبه
ساعت یک و نیم
بهشت زهرا
سر مزار عمار
براش سالگرد گرفتن.
خوش به حال کسایی که میرن.
فقط
تو رو خدا سلام منم بهش برسونید و... خبر ما برسانید به مرغان چمن
که هم آواز شما در قفسی افتادست
به دلارام بگو ای نفس باد سحر
کار ما همچو سحر با نفسی افتادست
بند بر پای تحمل چه کند گر نکند
انگبینست که در وی مگسی افتادست
هیچ کس عیب هوس باختن ما نکند
مگر آن کس که به دام هوسی افتادست
سعدیا حال پراکنده گوی آن داند
که همه عمر به چوگان کسی افتادست
#عمار#رفیق#فرمانده#اینجا_تیپ_سیدالشهداء #سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج #فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #شهید_محمدحسین_محمدخانی #شهید_قدیر_سرلک@saberin_shahid_ghafari