#شهید_روح_الله_عمادی 🕊🌹 #زندگینامه👇👇#قسمت پنجم:
💠او صابرین را انتخاب کرد
#دلم بدجور گرفته بود، روح الله خیلی
#پشتکار داشت خیلی سخت کوش بود دوست داشت همه چیز را یاد بگیرد دوره
#آموزشهای رزمی را رفته بود. بدنش به قدری
#قوی بود که تنه های درخت که نهال بودند را وقتی میزدی پشتش میشکست.
#دوره اسکیت را هم گذرانده بود
#گلایدر را هم که وارد بود و با آن
#پرواز میکرد بعد از آموزش در نیروی
#زمینی وقتی قرار شد تقسیم شویم، رفت گردان
#صابرین و این هم از شجاعت و
#اخلاصش بود. سخت ترین جا را برای خدمت
#انتخاب کرد چندین سال بود که
#ساکن تهران بود و از خانواده اش دور بود.
هر وقت
#میآمد خیلی ساده و بی ادعا با همه
#برخورد میکرد به پدر و مادرش احترام
#ویژهای میگذاشت، خب ما شمالی هستیم و شالیکاری میکنیم کار شالیکاری هم میدانید
#سخت است ما کار خودمان را به سختی
#انجام میدادیم اما
#روح_الله پس از کمک به خانوادهاش به زمینهای دیگر هم میرفت و به همه کمک میکرد و برای همین در کنار روستای
#پدریمان (پاشا کلا سوادکوه) خیلی در بین مردم
#محبوب بود.
💞✨✨✨🕊🕊🌹🌹#امیدوارم که در لحظه شهادت لباس تنش بوده
🇮🇷#وقتی که برای ثبت نام به سپاه مراجعه کردیم یک
#دوست دیگر به نام سید
#روح_الله_سلطانی نیز با ما بود که
#همیشه با هم بودیم آن دوتا رفیق
#رفتند🕊🕊 و من تنها ماندم من که
#توفیق شهادت نداشتم اما امیدوارم
#لحظه شهادت همان
#لباسی که به روح الله عزیز دادم به
#تنش بوده باشد.
😭 #پایاندر کوی نیک نامان مارا گذر ندادند،،،،،
التماس دعای شهادت
🌹روحمان بایادشان شاد
🍃 @saberin_shahid_ghafari