Смотреть в Telegram
«آدم سیگاری» داستانی از محمدحسین طلوعی سیگاری می‌گوید: «هزاران نفر در دستانم گرفتار شدند و هزاران نفر را با نفس‌هایم به پایانشان نزدیک کردم و در نهایت چیزی نماند جز این درد سینه. غم هزاران نفر سینه‌ام را تنگ کرده ‌است.» اما فکر کنم کسی سیگاری‌ها را دوست ندارد. سیگاری‌ها هم یکدیگر را دوست ندارند. البته که آن‌ها از دیدار هم به شوق می‌آیند، فقط برای اینکه بدانند سیگاری ته جیبت هست که مهمانشان کنی؟ این #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید: http://sayeha.org/ap4357 ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ ☑️ خانه ادبیات معاصر @saaayehaaa
Telegram Center
Telegram Center
Канал