نج،روستای من و تو

#کانال_مردمی_روستای_نج_من
Канал
Логотип телеграм канала نج،روستای من و تو
@rostaye_nojПродвигать
1,23 тыс.
подписчиков
8,55 тыс.
фото
1,12 тыс.
видео
275
ссылок
#هوالخالق #روستایم_نج..... یکی از قدیمی ترین روستای شناخته شده ی ایران با قدمتی بیش از دوهزار سال ✌در صورتی که عکس و متن مرتبط با(روستای نج) دارید میتوانید به آیدی ادمین ها @nojkoh @noj_admin مراجعه نمایید... 🌺منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستیم🌺
💕 @rostaye_noj 💕
من دلخوش به گرمای چای بودم،وگرنه امیدها،که همه امید واهی بیش نبود
#ادمین
#کانال_مردمی_روستای_نج_من_تو
💕 @rostaye_noj 💕
#درد_کوچ.......
دیر بازیست که دور افتادم
من از آن وادی سبز
منو آن دهکده ی ساده من
غم و افسردگی ام بس افزون
بوی نانی که مرا هست
هنوز در خاطر
آه ای کودکی ام
بگذار نان بپزم
می برد باز مرا هوش زسر
یاد آن شرشر آب
یاد آن کوچه تنگ
یاد آن مهر پدر
یاد آن دهکده ی بارانی
ای عجب سالی بود
ای عجب روزی بود
روزگاری که منو گل بودیم
کودکی بود و هزار افسانه
روستایی که همه دنیا بود
صبح روزی که مرا می باید
پدرم درس محبت میداد،صبح آزادی بود
خواهرم با من بود
هردو آموخته ایم عاطفه را
از پدر از مادر
راستی و مردی را
پدرم درس صبوری میداد
مادرم عاطفه را هدیه ی خواهر میکرد
با نوازش میگفت
دخترم انسان باش
با محبت میگفت
پسرم انسان باش
حیف و افسوس که پایان آمد
عصر شادی و نشاط
دوره کودکی ام در ده سبز
آمدم وادی غربت در شهر
کوچ غمگین و منو ،جبر زمان
هرکه را میدیدم ،گفته ام انسان باش
مادرم یادم داد
این یکی میخندید به سبک بالی من
آن یکی می تازید به همه سادگی ام
آن یکی استادم به دروغم واداشت
این یکی همسایه بفریبم میخواند
شهر بود و هزار حقه و نیرنگ و فریب
من و تنهایی و این شهر غریب
کوچه ها غربت محض ،مردمش رنگارنگ
مانده در کوچه ی حیرانی و سر گردانی
که خدایا چه کنم
آه ای دهکده ی زیبایم
آه ای خطه کوهستانی،مرد کوهستانم
آرزو دارم باز که بیایم
که بیاید همه خوبی ها
همه خاطره ها
صوت و قرآن و مناجات پدر ،در دم صبح
بوی نان و صلوات مادر
کاشکی که تماشا بکنم چوپان را
آن زمانی که زند،نی ،بدنبال رمه
آه از بانگ جرس، آه از هی هی چوپان و رمه
تار و پود همه ی هستی او
بسته بر ساده دلی
و همین بره کوچک که به او می نازید
وهزار سوره حمد و صلوات که خدایا
تو نگیرش از من، این همه نعمت خود
یکی از کوچه تنهایی من بانگ برآورد که برو
شهردگر جای تونیست،شهر پراز نامردیست
شهرسیاست زده است
دیر وقتی یست که صداقت مرده
عاطفه گم شده در کوچه تنهایی دل
عشق را میخواهی ؟ پول را حاضر کن
و دگر هیچ مگو ،نان به نرخ روز است
نان رسانی به کسی، جرم توسنگین است
نان ببر تاکه عزیز من نوعی باشی
چاپلوسی بد نیست آن که
دنبال ذر و دینار است
خسته از این همه بیزاری محض
خسته از سردی دلهای همین شهر بزرگ
آرزو دارم باز، باز گردم به همه خوبی ها
مثل آغوش پدر،بوی نان و صلوات
و صدای چوپان......
باز تکرار شود درس قدیم، از زبان مادر
که بگوید پسرم انسان باش
مرد کوهستان باش
تا جدایت نکند سردی سرمای درون
از همه عاطفه ها، از همه خوبی ها
پسرم انسان باش
مرد کوهستان باش
🌸 با تشکر از #آقای_حمید_مقدم🌸
#مرد_کوهستان

#کانال_مردمی_روستای_نج_من_تو
💕 @rostaye_noj 💕

خیلی حس خوبی🍁
وقتی بدونی یکی هست🍂
که همیشه پشتته...🍁

مواظبته...🍂
کنارت است...🍁
حواسش هست 🍂
که دلت نگیره🍁

خدای مهربانم سپاس که هستی🍂
#کانال_مردمی_روستای_نج_من و تو
💕 @rostaye_noj 💕
#درد_کوچ.......
دیر بازیست که دور افتادم
من از آن وادی سبز
منو آن دهکده ی ساده من
غم و افسردگی ام بس افزون
بوی نانی که مرا هست
هنوز در خاطر
آه ای کودکی ام
بگذار نان بپزم
می برد باز مرا هوش زسر
یاد آن شرشر آب
یاد آن کوچه تنگ
یاد آن مهر پدر
یاد آن دهکده ی بارانی
ای عجب سالی بود
ای عجب روزی بود
روزگاری که منو گل بودیم
کودکی بود و هزار افسانه
روستایی که همه دنیا بود
صبح روزی که مرا می باید
پدرم درس محبت میداد،صبح آزادی بود
خواهرم با من بود
هردو آموخته ایم عاطفه را
از پدر از مادر
راستی و مردی را
پدرم درس صبوری میداد
مادرم عاطفه را هدیه ی خواهر میکرد
با نوازش میگفت
دخترم انسان باش
با محبت میگفت
پسرم انسان باش
حیف و افسوس که پایان آمد
عصر شادی و نشاط
دوره کودکی ام در ده سبز
آمدم وادی غربت در شهر
کوچ غمگین و منو ،جبر زمان
هرکه را میدیدم ،گفته ام انسان باش
مادرم یادم داد
این یکی میخندید به سبک بالی من
آن یکی می تازید به همه سادگی ام
آن یکی استادم به دروغم واداشت
این یکی همسایه بفریبم میخواند
شهر بود و هزار حقه و نیرنگ و فریب
من و تنهایی و این شهر غریب
کوچه ها غربت محض ،مردمش رنگارنگ
مانده در کوچه ی حیرانی و سر گردانی
که خدایا چه کنم
آه ای دهکده ی زیبایم
آه ای خطه کوهستانی،مرد کوهستانم
آرزو دارم باز که بیایم
که بیاید همه خوبی ها
همه خاطره ها
صوت و قرآن و مناجات پدر ،در دم صبح
بوی نان و صلوات مادر
کاشکی که تماشا بکنم چوپان را
آن زمانی که زند،نی ،بدنبال رمه
آه از بانگ جرس، آه از هی هی چوپان و رمه
تار و پود همه ی هستی او
بسته بر ساده دلی
و همین بره کوچک که به او می نازید
وهزار سوره حمد و صلوات که خدایا
تو نگیرش از من، این همه نعمت خود
یکی از کوچه تنهایی من بانگ برآورد که برو
شهردگر جای تونیست،شهر پراز نامردیست
شهرسیاست زده است
دیر وقتی یست که صداقت مرده
عاطفه گم شده در کوچه تنهایی دل
عشق را میخواهی ؟ پول را حاضر کن
و دگر هیچ مگو ،نان به نرخ روز است
نان رسانی به کسی، جرم توسنگین است
نان ببر تاکه عزیز من نوعی باشی
چاپلوسی بد نیست آن که
دنبال ذر و دینار است
خسته از این همه بیزاری محض
خسته از سردی دلهای همین شهر بزرگ
آرزو دارم باز، باز گردم به همه خوبی ها
مثل آغوش پدر،بوی نان و صلوات
و صدای چوپان......
باز تکرار شود درس قدیم، از زبان مادر
که بگوید پسرم انسان باش
مرد کوهستان باش
تا جدایت نکند سردی سرمای درون
از همه عاطفه ها، از همه خوبی ها
پسرم انسان باش
مرد کوهستان باش
🌸سرایش . 94 / 10 / 14.آقای حمید مقدم🌸

#کانال_مردمی_روستای_نج_من_تو