🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🌸🍀🌸🍀🌸🌸دل تنگم دوباره سادگی کرد
بازم یاد زمان بچگی کرد.
دلم یاد بیست سال پیش کرده
هوای بستگان خویش کرده.
همان موقع که دلها شاد بودند
همه دل زنده و آباد بودند.
همه کوی و گذر لطف وصفا بود
سخن از مهربانی و وفا بود.
قدیمازندگی،رنگ دگر داشت
زمونه ریتم وآهنگی،دگر داشت.
یه،رنگی بود و لطف ومهربانی،
سرور جشن بودو شادمانی.
قدیماهیچکس،نامرد ی نمیکرد،
کسی ابراز دلسرد ی نمیکرد،
چرا بازار نامرد ی شلوغه
چرا مهر وفاداری دروغه.
چرا مهر ومحبت کیمیاشد،
چرا دنیا پر از رنگ وریاشد،
چطوری،بسته شد درهای رحمت
کجا رفت آن همه مهر ومحبت.
چرا مردم شدند در غم گرفتار
دلم تنگه از این آشفته بازار.
بگو رحم ومروتها،کجا رفت
جوانمردی فتوتها،کجا رفت.
برادر با برادر جنگ داره
پدر از بچه خود ننگ داره.
پدر سالاری،از بن ریشه کن شد
پدر سالار ی و خر در چمن شد.
جوان تا ظهر زیر رختخوابه،
پدر بیچاره در رنج وعذابه،
قدیما،که همش حرف پسر بود
عصای،پیری دست پدر بود.
کنون برخی پسرها بی بخارند،
تعصب مردی و غیرت ندارند.
نمی دانم چرا دنیا عوض شد
همه دلها پر از کین وغرض،شد.
نهال آرزوها بی ثمر شد
برادر از برادر بی خبر شد.
دگر حرفی از عمو دایی،نیست
چه شد خاله خبر از زندایی،نیست.
پسر خاله نمی گیرد سراغت
نمیروید،گلی دیگر به باغت .
همه فامیل از همدیگه،دورند
چرا اینگونه سرد و سوت وکورند،
بسی لعنت به این رسم زمونه
به این دنیای بر عکس وارونه.
یکی در پول وثروت غوطه ور شد
یکی هم از نداری،دربه در شد.
یکی املاک وصدها خانه داره
یکی محتاج یک پول اجاره.
یکی درگیر درد بی علاجه،
یکی دنبال وام ازدواجه'
یکی میمیره،از درد خماری،
یکی در پارتی وشب زنده داری.
یکی بنز و یکی مایلرسواره،
یکی بر تلگرام،واینستا،سواره.
ببخشید که این دلم سادگی کرد
دلم یاد زمان بچگی کرد.
🍀سروده ای زیبا از شاعر جوان و خوش ذوق روستا
#خانم_فریبا_حسن_پور🍀#کانال_فرهنگی_مردمی_اجتماعی_خبری_روستای_من_تو_ 🆔 @rostaye_noj