🆔 @rostaye_noj 🌸امشب با شعری زیبا
و طنز آلود از
#مرد_کوهستان بنا داریم لبخندی بر لبانتان بنشانیم
🌸#تقدیم_به_من و تو #خوابه_خوب 2
آرزو دارم بدانم بعد مرگم زیر خاک
برسرمن باز چه آیدبعد آن مرگ
و هلاک
خواب دیدم در شبی
من مرده ام
آرزو های بزرگی را بگورم برده ام
بعد مرگ
و حالت نقل مکان
و انتقال
آمدن بالین
من هردو ملک بهره سوال
سرفه یی کردند
و راه حنجره هم باز شد
آن زمان از
من سوال
و آزمون آغاز شد
گفته اند برگو
به ما
تو از کدامین کشوری
ساکن شهر کدامین کشور پهناوری
گفته ام
من اهل ایرانم .
و هم ایرانیم
دشمن جنگ
و ستیزو کشتن
و ویران یم
باز گفتم ساکن نج . تابع مازندران
همنشین بودم میان مردمی بس مهربان
گفته بود این یک ملک . از نج بگو با مردمش
شرح احوالش بگو از کشت
و زار
و گندومش
گفت آن دیگر ملک. برگو که نج آباد شد ؟
کودک پژمرده ی آن روستا هم شاد شد ؟
کارکسب آن اهالی باز هنوز م سکه هست ؟
نانوایی دارن
و نوشابه یی در دکه هست ؟
آب
و برق
و گاز
و هرچه باشد از بهره رفاه
جمله برخوردار هستند یا که گردیده تباه ؟
جاده دارند فی المثل؟ آسفالت باشد مثل شهر ؟
یا هنوز در آرزوی جاده هستند اندراین دنیا
و دهر
درمحل برخی
به برخی باز حسودی میکنند ؟؟
بهر باطل کردنش اسپند دودی میکنند؟
آن یکی گفت بر شمار نام تمامین کدخدا
خوب بودند با اهالی یا که میکردن جفا
بهرتان کار
و تلاش
و کدخدایی کرده اند؟؟
یا که خودسر بوده اندو خود خدایی کرده اند؟
ناگهان فریاد زد آن یک ملک با گرز داغ
و آتشین
گفت بر گو کار شورای نج
و دهیار اما آخرین
گفته ام حاجی یواش انقدر داد از بهر چیست
تو فقط مامور پرسش هستی
و زیبنده نیست
داد
و فریاد راه اندازی
و ایجاد پشیمانی کنی
بهر اقرار
من از بهر خودت کسب دلارو سکه
و مانی کنی
آن یکی گفت نج مگر کشت
و زر
و پر باغ نیست ؟
یا که بازار
و بساط
و کار
و کوشش داغ نیست ؟
یامگر اهل محل در کار خیرش کاهل
و تن پرورند
در زمان کار جمعی زیرکانه . زیر کار در میروند ؟
گفته ام حاجی ببین
من شاهدم بر کار خیر
و نیکشان
اهل نج اهل تعاون هستن
و در جوش باشد دیگشان
من که بودم نج . تمامش مثل بخشی از بهشت
هرچه دهیار کار میکرد یک
به یک را می نوشت
هر چه شورا کار
و تصمیم
و نهایی کرده بود
جمله را اجرا
و نج را چون هاوایی کرده بود
نج کنون دلشاد گشته غرق شادی گشته بود
قسمتی از نج دگر مشمول طرح خوب هادی گشته بود
آب چشمه چون هدایت شد بسمت لوله ها
و منبعش
مردمش راحت شدن از دست آب آوردنه با دبه اش
جاده هم عالی شده آسفالت گشته در دو باند
میتوان زین پس اتوبوس. کامیون . یا تانک راند
سوی درمانگاه اگر روزی روی با حال زار
و ناخوشی
میشوی درمان
و می آیی
به منزل باسلامت با خوشی
آن دو بهیاری که داریم طعنه برشنگول
و منگول میزنند
یا سرم وصل میکنند یا پانسمان یا آنکه آمپول میزنند
وصف حمامش مگو چون فین کاشان است
و بس
میروند اهل محل هر روز حمام پیش
و پس
آب گرم
و سنگ نرم
و دوش آن همچون هراز
آنقدر هم دلپذیر است . شیر آب گردیده باز
نانوایی نان پزد قصاب قصابی کند در روستا
و دهکده
از تمام موهبت لبریز هستیم غیر یک کافی نت
و یک میکده
گله داری رونق
و بازار گرمی دارد او در روستا
یا کشاورزی که گشته شغل اصلی در میان دوستا
از زنان روستا جمله همه صنعت گرند
و شاغلند
جملگی اهل سخن هستندو هرحرف
و سخن را ناقلند
از جوانان محل دیگر مگو جمله همه مشغول کار
یا زمین شخم میکنند یا زارع اند یا گله دار
نه زباله بر زمین است نه کسی آشغال میریزد زمین
گر
تو این باور نداری خود برو در نج ببین
الغرض
من با سوال
و با جوابم داخل آن خاک
و گور
قانع کردم آن ملایک را
به زحمت یا
به زور
گفته اند برمن مبارک باشد این جنت که حق برمن نوشت
صبح فردا می بریم ات نزد حوری در بهشت
ناگهان بیدار گشتم خوابه خوب هم پرکشید
مرد کوهستان شتر شد خواب پنبه دانه دید
ذکر این نکته بود شایان که شعرم طنز بود
و خواب بود
شوخی
و شاید لطیفه شایدم یک قطعه شعر ناب بود
ارادتمند تمامی دوستان مرد کوهستان
سرایش . 97 / 1 / 21
☘ با تشکر از آقای
#حمید_مقدم ☘🆔 @rostaye_noj#تنها_کانال_رسمی_فرهنگی_اجتماعی_مردمی_روستای_نج_من_تو