Смотреть в Telegram
#هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_سی_و_هفتم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ به روایت حانیه ...................................................... چند شاخه از موهای لخت و مشکیم رو هم ریختم رو صورتم. _کسی لیاقت نداره از زیبایی های من استفاده کنه.  دوباره موهام رو هل دادم زیر شال ، کیفمو برداشتم و رفتم تو آشپزخونه.  تازه  الان مامانو دیدم. _ سلام.  صبح به خیر مامان_ علیک سلام.  بیا این لقمه رو بگیر بخور.  به صبحانه نمیرسیم.  دیر شد. بابا _ من تو ماشین منتظرم بیاید. . . . . . از اتوبوس پیاده شدیم.  اوه اوه یه سر بالایی با شیب تند رو باید پیاده میرفتیم.  فاطمه_ اوه اوه.  یاعلی بگو بریم. _ یاعلی بگم؟ فاطمه_ اره دیگه.  یعنی از حضرت علی مدد بگیر. _ چه جالب.  اتفاقا برام سئوال شده بود چرا موقع خداحافظی میگی یاعلی. فاطمه معنی یاعلی رو گفت.  ولی هنوز هم نمیتونستم درک کنم . اما ناخداگاه زیر لب گفتم یاعلی و دست فاطمه رو گرفتم و رفتیم بالا.  مامانامون پشت سرمون بودن و منو فاطمه هم جلو. دیگه تقریبا رسیده بودیم . فاطمه_ اول بریم زیارت یا استراحت؟ _ نمیدونم . هرجور دوست داری فاطمه_ خب بیا بریم فعلا یه ذره استراحت کنیم بعد میریم . _ باشه بریم ...... . . . . سفر یک روزه امامزاده داوود هم تموم شد و میشه گفت یکی از بهترین تجربه های زندگیم بود ؛ تجربه ای که دید من رو نسبت به دین و ادمای اطرافم دیگه کاملا تغییر داد و شد جرقه ای دوباره....... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد..... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_سی_و_هفتم #ح_سادات_کاظمی #کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_الهی_دارد رمان های عاشقانه مذهبی
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств