#زبان_انگلیسی #خاطره دوره دبیرستان ✅ ما اول دبیرستان بودیم که معلم زبان داشتیم شدیدا تنبیه می کرد اولش شعر absdfj را با اهنگ گذاشت همه خودندن خوشمون امد نامرد از روزهای بعد شروع کرد با شلنگ به جون بچه ها افتادن و یه روز یکی را داشت بی رحمانه میزد که دانش آموزه خوب حرفی زد معلم که گرفته بود زیر چک و لگد گفت اقا یه لحظه صبر کن من بگم و معلم مکث کرد و دانش اموزه گفت اقا من ترکم و فارسی را بزور دارم حرف می زنم اخه انگلیسی را چطور انتظار داری من یاد بگیرم و معلم هم دید حرف منطقی میزنه دیگه از زدن دست کشید🔰