انتظار مىتواند در نابسامانىها ، در ظلم و جنگ ، در جهل و خدعه و در فقر و مسكنت ، ريشه داشته باشد. آدمى مىتواند امن و صلح و عدل و قسط و آگاهى و حكمت و بىنيازى و غنا و آرامش و قرار قلبى را توقع داشته باشد و اگر در واقعيت موفق نشد به رؤيا، به تخيّل، به هنر، دل ببندد و يا در راه تحقق اينها قدم بردارد و كار كند و آماده شود كه انتظار درست، زمينه سازى مناسب است.
با یکی از دوستان خوبم بر سر سفره نشسته بودیم او به پیاز علاقه داشت و به خوردن آن مشغول بود. کودکی در آن جا بود مقداری از آن پیاز را دهان گذاشت. اشکش سرازیر شد و زبانش سوخت و آن را رها کرد دوستم خندید؛ خنده ای پربار و پر از برداشت که عده ای به خاطر جهتی از چیزهایی میگذرند اما عده ای ،دیگر همان چیز را به همان خاطر میخواهند آن تیزی و تندی که کودک را فراری کرده مرا به سوی خود کشانده است و سپس ادامه داد در برابر سختیها و ناراحتیها عده ای به همان خاطر که ما فرار میکنیم به استقبال میروند و از سختیها بهره میگیرند همان دردها و فشارها که ما را از پای در میآورد همانها به عنوان پا عامل حرکت و پیشرفت و ورزیدگی عده ای میشود.
یک روز صبح با صدای استارت ماشینی از خواب بیدار شدم استارت مداوم بود و جرقه ها زیاد و مایع قابل احتراق اما با این وصف حرکتی نبود وپیشرفتی .نبود من به یاد جرقه هایی افتادم که در زندگی خودم مدام سرمی کشیدند و به یاد استعدادهایی افتادم که قابل سوختن بودند و به یاد رکود و توقفی افتادم که با این همه جرقه و استعداد گریبان گیرم بوده .است در این فکر رفتم که ببینم نقص از کجاست که شنیدم راننده میگوید باید #هلش داد هوا برداشته است و همین #جواب من بود. 📚 مسئولیت و سازندگی | علی صفایی حائری #پست_ساعت_صفر
📬📬📬 اگر فقط لباس کسی را عوض کردیم و چادر بر سرش انداختیم و نماز خوانش کردیم و با شعارها وتلقین ها و یا تشویق ها وتهدیدها داغش کردیم، بدون این که از درون روشنش کرده باشیم و عشقی را در نهادش گذاشته باشیم، ناچار در محیط دیگر سرد می شود. همان طور که آهن تفدیده در محیط دیگر سرد وسخت می شود.
📬📬📬 در اتاق نشسته بودم كه از سوراخ شيشه شكسته اى زنبورى به درون آمد و سپس پروازهاى اكتشافى را شروع كرد و بعد هم براى بازگشت آماده شد، اما به هر طرف كه میرفت با شكست روبه رو میگرديد. به شيشه میخورد و به زمين میافتاد تا اين كه ضربه ى كفشى راحتش كرد. اين درس من بود كه هنگام گرفتارى خود را به هر طرف نكوبم، بلكه به راه بازگشت فكر كنم و آن را بيابم و خود را خلاص كنم.
📚مسؤوليت و سازندگى، ص 109 🗣 استاد علی صفایی حائری #پست_ساعت_صفر 🕛