📬📬📬 پاییز! حواست نیست، ولی من خوب حواسم بود... این آخرین جمعه ات هم، برگ هایش دارد میریزد! تمام شدی پاییز! چه خیابان ها که با او قدم نزدم، چه چای ها که با او ننوشیدم، چه حرف ها که با او نزدم، و تو تمام شدی پاییز... تمام شدی و به عهدت وفا نکردی! وفا نکردی و من، باز هم در انتظارِ یک آمدن، آمدنی که رفتن نداشته باشد، برگ های دلم ریخت...
📬📬📬 خوبى چت همین است؛هر وقت بخواهى چیزى میگویى و هر وقت نمیخواهى نمیگویى و بدون خداحافظى گم مى شوى. میتوانى با بغض بخندى و هیچکس نفهمد دارى گریه میکنى،مى توانى جواب حرفى را که دوست ندارى ندهى،دست هایت را زیر چانه بزنى و خیره شوى به مانیتور و بگویى سرم شلوغ است ، میتوانى پشت کامپیوتر بنشینى و خاموش شوى و در یک لحظه اسمت لاى اسم آدمها گم شود و هیچ کس نگرانت نشود...