مهدی اخوان ثالث، با نشان دادنِ بیزاری از حاجی فیروز (در پاورقیِ خود در سرودهی ارغنون)، آن را «بقایای نفرتانگیز عهد توحش و بردهداری» نامیدهاست. بعد از لغو بردهداری، نظریههای زیادی در آمده که حاجی فیروز یک شخصیت زرتشتی است، و چون آتش برای زرتشتیان مقدس است و آنها در مراسمشان از آتش زیاد استفاده میکنند، دود صورتش را سیاه کرده و برای همین است که او سیاه است. این استدلال خیلی مضحک است. باید صادق بود، منطق آن خیلی دور از ذهن است. استدلال منطقیتر این است که بگوییم ایران تاریخ بردهداری داشته و اسم بعضی از آنها حاجی فیروز بوده. ناصرالدین شاه، که از سال ۱۸۴۸ تا ۱۸۹۶ حکمروایی کرده، در دربار خواجه سیاهی به اسم حاجی فیروز داشت. عجیب نیست که این شخصیت به تاریخ بردهداری ایران مرتبط باشد. حاجیفیروز یادآور تاریخ بردهداری در ایران است که در آن یک مرد، مرد دیگری را به حقیرترین روشها سرگرم میکند. این سال ۱۳۴۳ است ولی هر چه از تاریخ لغو دور میشویم نظریههایی مبنی بر زرتشتی بودن سنت حاجی فیروز بیشتر میشود. اصراری وجود دارد که سنتهای فرهنگی امروز را به ایران باستانی پیش از اسلام، به آیین زرتشت گره بزند و از این طریق به آنها مشروعیت ببخشد. این اصرار محصول ملیگرایی (ناسیونالیسم) است؛ محصول تاکید رضا شاه بر گذشته آریایی است؛ محصول تاکید محمدرضا شاه بر کوروش کبیر است. باور نمیکنید که چند نفر به سراغ من آمدند و گفتند: «ما هیچوقت برده نداشتیم؛ کوروش کبیر همه را آزاد کرد.» انگار ایران باستان بیانگر ایران حقیقی است و این درک آنها را از تاریخ متاخرشان پاک میکند. و من باید با این پاکسازی دست و پنجه نرم کنم.
- برگرفته از گفتگو با خانم دکتر بیتا بقولیزاده استاد تاریخ دانشگاه پنسیلوانیا
#پرسش_پاسخ در مورد «تفاوت مغز خانمها و آقاها» گفتگو با دکتر تقی کیمیاییاسدی(متخصص مغز و اعصاب)
از نظر قوای ذهنی هیچ تفاوتی بین آنها نیست. اما آمیگدال مغز خانمها که محل ترس است و قشر جلوپیشانی آنها در بخشهای مربوط به همدلی و همدردی بزرگتر از مردها است تا از کودکان و اعضای خانواده بهتر مراقبت کنند و اعضای خانواده را بیشتر بهم مرتبط کنند. بقیهی تفاوتها تربیتی بوده و ناشی از سرکوب خانمها توسط مردها طی تاریخ است تا آنها را بهخصوص از نظر رفتار جنسی کنترل کنند تا مبادا ژنتیک مردان دیگر وارد خانواده شود و مردان ناخواسته فرزندان مردان دیگر را پرورش دهند. دغدغهی اصلی ادیان در این باره است که مستقیمن از حیوانات به ارث برده شده است. مردها از ۲۵ تا ۵۰ درصد زور جسمیشان در مقابل خانمها سو استفادهی بسیاری کردهاند، وگرنه زنها در واقع انسانیت بیشتری از مردها دارند. بهنظر من معیار انسانیت همدلی و همدردی با دیگر انسانها و التفات به موجودات زنده دیگر و احترام به نظم طبیعت است که از ویژگیهای قشر جلوپیشانی و احتمالن ناشی از فعالیت نورونهای فون اکونوموی مغز در این بخش است. این نورونها به تعداد کمتری در حیواناتی مثل فیل و نخست پایگان هم وجود دارد که با افراد گروه رفتار اجتماعی مناسبی میکنند. شاید انسانهای خوب نورونهای فون اکونوموی بیشری دارند باید آنها را بعد از مرگشان شمرد و با افراد بیوجدان مقایسه کرد. من بارها گفتهام که خارج بدن قرار گرفتن دستگاه تناسلی در مردها و داخل بدن قرار گرفتن آن در زنها به هیچوجه حق و حقوق خاصی برای مردان نباید ایجاد کند.
چرا ۸ مارس روز جهانی زن است؟!؟ . شناختهشدهترین نماد مبارزه اجتماعی زنان در تاریخ معاصر مربوط به هشتم مارس 1908 میلادی و اعتراض به همین شرایط سخت کاری بود. در این روز گروهی از زنان کارگر در یک کارخانه نساجی در نیویورک دست به اعتراض زدند. رئیس کارخانه برای جلوگیری از گسترش اعتراض آنها را در کارخانه محبوس کرد اما یک آتشسوزی مشکوک باعث شد نزدیک به 129 تن از زنان کارگر جان خود را از دست بدهند. در آن سالها زنان در کشورهای مختلف اروپایی و امریکا در کنار مبارزه برای رفع تبعیض و استثمار کاری برای احقاق حق مشارکت سیاسی نیز مبارزه می کردند. حق رای و مشارکت زنان در انتخابات محصول جنبشهایی است که در آغاز قرن بیستم شکل گرفت. به روایت تاریخ، نیوزیلند نخستین کشور مستقلی بود که در سال 1893 حق رأی زنان در آن به رسمیت شناخته شد.
چندی پیش از این تاریخ یعنی به سال 1866 جنبش حقوق زنان در انگلستان مبارزه برای رسیدن به حق مشارکت سیاسی را آغاز کرده بود اما این جنبش در سال 1918 توانست به حق رای برسد. چیزی که در امریکا به سال 1920 و در فرانسه به سال 1944 به وقوع پیوست.
«ريشه تمام مصيبتهايی كه تاكنون برای بشر پيش آمده از دانشگاهها بوده است... همه مصيبتهايی كه در دنيا پيدا شده از متفكرين و متخصصين دانشگاهی است... اگر به اسلام علاقه داريد بدانيد كه خطر دانشگاه از خطر بمب خوشهای بالاتر است» سخنان امامِ دکتر سروش در آذر ۵۹، برترین چهرهی تاریخ. #توییت_خوان
"ما اگر میخواهیم به آینده خودمان و آیندهی جهان امیدوار باشیم باید : در وحله اول، در گسترش سنجشگرایانه اندیشی(تفکر نقادانه) بکوشیم. و در وحله دوم، روشمندی علمی را در جامعه جا بیندازیم". ما اگر بتوانیم انقلاب فکری در جامعه به وجود بیاوریم آنوقت یک انقلاب فرهنگی به معنای واقعی کردهایم و آن زمان است که میشود به آینده این فرهنگ و جامعه امیدوار بود.
در اسلام طلا برای مرد حرام است. پس: یا امامان مرد نیستند، یا ثروت و تجملات برای مرد بد است اما برای امامان لازم است، یا اسلام دینِ مردهها است و نه زندهها، یا امام هرچه معصومتر، دزدتر.
"ما اگر بتوانیم میانگین جامعهمان را از حالت یک جامعه پیرو خارج کنیم و به آن روحیه پرسشگری اضافه کنیم تا بتواند هر چیزی را به راحتی نپذیرد و آن را به چالش بکشد، آنگاه می توانیم انتظار یک جامعه پویا را داشته باشیم که بسیاری از مشکلات ما را در درازمدت حل کند و این فرهنگ پرسشگری باید از درون خانواده آغاز شود".