رسانه بیداری

یادداشت علی هاجری در باب جشنواره هشتم فیلم مردمی عمار خوزستان  

#سه_پرده_تا_نمایش_آغاز_هشتم

 

#پرده_دوم

امروز چون #کارگاه_آموزشی کنسل شده بود طبیعتا سریع تر خودم را به #سینما رساندم. هنوز نیم ساعتی تا اذان مانده بود. چرخی در سالن ها زدم. نواقص دیروز فضا سازی کامل برطرف شده بود. بنرهای جدید نصب، غرفه محصولات فرهنگی به پایین منتقل و جایگاه خبری در طبقه بالا شکیل تر شده بود. جز یک نفر هیچ کدام از بچه ها در #سینما نبود. سریع به سمت دفتر #رسانه_بیداری رفتم چندتایی آنجا بودند. بنر #پایگاه_اطلاع_رسانی_رسانه_بیداری را از روی دیور اتاق برداشتم و پس از چند دقیقه صحبت با دوستان به #سینما برگشتم. مسئول پخش فیلمها در آپارات نشسته بود و مشغول تست کردن و از من خواست پایین بایستم و کیفیت صدا و تصویر را به او بگویم. پس از آماده شدن این بخش دوباره به بالا برگشتم و با کمک یکی از بچه ها بنر پایگاه خبری را در محل مناسب نصب کردیم. رفتم وضو گرفتم و آماده نماز.

امشب بر خلاف دیشب صف اول و پشت سر امام جماعت جاگیر شدم و با خیال راحت نماز را به جماعت خواندم. بلافاصله بعد از نماز کار شروع شد.

با اولین کلیک روی #از_آوینی_بشنو پرده دوم نیز آغاز شد.

بالاخره خبر نویسی و بدو بدو و پله زدن دوباره شروع شد و همه سریع تر از شب قبل کار می کردیم. رفته رفته به جمعیت سالن اضافه میشد. 50، 100، 150، 200 مرتب آمار جمعیت را از مسئول انتظامات سالن می پرسیدم. یک پایم پایین بود یک پایم در طبقه دوم تا ببینم الان چه فیلمی در حال پخش است و تمام جسمم با هم در جایگاه خبری. یک بار که به طبقه دوم رفتم فیلم #صدای_مردم_خوزستان، کار بچه های خودمان در حال پخش بود و تا پایان منتظر ماندم ببینم مردم چه می کنند در پایان که با تشویق زایدالوصفشان همراه شد بدو بدو برگشتم و با خوشحالی خبرش را نوشتم.

#غرفه_کودک امشب هم با مربی های خود مشغول بازی و ساخت کاردستی بود و خیال خانواده ها از شلوغی بچه ها راحت.

سانس اول که تمام شد بلافاصله پایین رفتم قرار بود علاوه بر گروه سرود اجرای استندآپ کمدی هم داشته باشیم  که به جای جمعه به امشب موکول شد. به وسطای استندآپ رسیدم جوانکی بود و داشت حضار را به خنده وا می داشت و از ریز گردها و اختلاص های برادران دولت و غیره و ذلک می گفت و می خنداند. با تشویق آخر حضار با شکاندن دو تخم مرغ کارش را به بچه های گروه سرود داد. بچه های نوجوان از مسجد جوادالائمه با عنوان گروه سرود ولایت آمده بودند و سرودی با عنوان علی بن موسی الرضا را تقدیم حضار کردند و تشویق شدند و بلافاصله سانس دوم با کلیک روی #یونیورسیتی شروع شد. 

میثم جعفری همان استندآپ کمدین، فیض الهی مسئول گروه سرود، امین کریمی فیلم ساز و ناصر نادری کارگران #ابوذرها_نمی میرند همه به جایگاه خبری آمدند و به سوالاتم پاسخ دادند. و بلافاصله صحبت هایشان پیاده سازی و با عکسهایی که عکاسان مدام می رساندند وارد سایت می شد.

آنقدر سرمان شلوغ بود که نفهمیدیم چطور سانس دوم هم با کلیک روی #برپاخیز تمام و نشست پایانی همسر #شهید_رحیمی و ناصر نادری شروع شد و ما فقط خبرهایش را که از پایین می رسید کار کردیم همسر شهید از مظلومیت شوهرش با وجود اهوازی بودن در خوزستان گفته بود.

 بالاخره همه رفتند و ما هنوز مشغول خبر نویسی بودیم تا مسئول انتظامات #سینما آمد و با او هم که مدام می خواست بیرونمان کند بحثمان شد اما ما دست بردار نبودیم و تا ثانیه آخر هنوز نشسته بودیم.

پرده دوم هم اینچنین با بعداز ظهر، یونیورسیتی و ابوذرها نمی میرند به پایان رسید و حضور مردم عزیز نسبت به شب گذشته بیشتر و پر شور تر شده بود و همه از برنامه و فیلمهای امشب راضی بودند خدا قوت به همه بچه های دست اندرکار، خبرنگارانی که مدام پوشش می دادند، انتظامات، بچه های خبری و مربیان غرفه کودک. 

همه می رویم تا برای پرده سوم و نهایی خود را آماده کنیم. یا علی

🌐 http://www.resanebidari.ir/view/789/-سه-پرده-تا-آغاز-نمایش-هشتم

✅ @resanebidari
✅ @ammarkhouz