✳ در آن وقتی که اول نهضت بود، یک شخص سرشناس از این اشخاص گفته بود که ایرانیها دیوانه شدهاند! قیام در مقابل محمدرضا را و ایستادگی در مقابل ظلم را، با تعبیر دیوانگی، یکی از اشخاص سرشناس معرفی کردند. آن کاسب یا تاجری که در منزل او بود و از او شنید این را، گفته بود که آقا، بعضی از اینها مردم کذا و کذا هستند و اینها بعضیشان هم شهید شدهاند! آن آقای سرشناس گفته بود: این از خریّتشان بوده است! آدم که نمیرود در توی خیابان مقابل مسلسل بایستد! و همان آقای سرشناس پروندهاش از ساواک بیرون آمده و آن وقتی که جوانهای ما در خیابانها کشته میشدند، انگشتر برای سلامت محمدرضا فرستاده بود. یک دسته این طورند که حضرت امیر «سلامالله علیه» از اینها تعبیر میکند که اینها همّشان علفشان است [نهجالبلاغه؛ نامه ۴۵، نامه به عثمان بن حُنَیف]؛ مثل حیواناتی که همّشان این است که شکمشان سیر بشود، شهواتشان را بر همه چیز مقدم میدارند؛ نماز هم میخوانند و روزه هم میگیرند و عبادات شرعی را هم بجا میآورند، لکن این طور است وضع تفکر که انسان نباید خودش را در معرض یک خطری، در معرض یک چیزی قرار بدهد و این کاری که این ملت شریف اسلام کردند، این کار یک کار جنونآمیز بوده است!
یک دسته دیگر هم انبیا بودهاند و اولیای بزرگ. آن هم یک مکتبی بود و یک خطی بود؛ تمام عمرشان را صرف میکردند در اینکه با ظلمها و با چیزهایی که در ممالک دنیا واقع میشود، همّشان را اینها صرف میکردند درمقابله با اینها. کسی که تاریخ انبیا را دیده باشد و تاریخ اسلام را دیده باشد و تاریخ زندگی حضرت رسول «سلامالله علیه» را و ائمه اطهار و اصحاب رسولالله را دیده باشد، میبیند که اینها از اوّلی که وارد شدند در میدان و به حد بلوغ رسیدند و رسول اکرم از اوّلی که این رسالت به او محول شد تا آن وقتی که در بستر مرگ خوابیده بود یا شهادت، بین این بستر و آن بعثت، تمام فعالیت بوده است، جنگ بوده، دفاع بوده. و کسی که زندگی امیرالمؤمنین «سلامالله علیه» را مشاهده کند نیز[میبیند] همینطور بوده؛ جهاد در راه خدا و جهاد در راه احکام خدا بوده است. و سایر ائمه «علیهم السلام» البته آن که از همه بارزتر و معروفتر است سیدالشهدا «سلامالله علیه» است. اگر وضع تفکر سیدالشهدا «سلامالله علیه» مثل بعض مقدسین زمان خودش بود، آنها طرحشان این بود که بماند همان در جوار حضرت رسول «سلامالله علیه» و عبادت کند. اگر وضع تفکر مولا هم این طور بود، کربلایی پیش نمیآمد؛ یک راحتطلبی بود و کنارهگیری از
جامعه و دعا و ذکر بود، لکن وضع تفکر جور دیگری بود. چنانچه ائمه ما «علیهم السلام» سازش میکردند با اهل ظلم و ستم، احتراماتشان بسیار زیاد بود، خلفا حاضر بودند که آنها را هر جور احترام میخواهند بکنند که آنها دست از دعوتشان بردارند. حضرت موسی بن جعفر همینطور من باب اتفاق نبود که چندین سال در حبس بسر برد و تبعید بعض ائمه و احضار از مدینه، بردنشان به محل خلیفه، همچو نبود که اینها یک مردم عادی باشند که همین بنشینند و درسی بخوانند و درسی بگویند و مطالعهای بکنند و عبادت خدا را بکنند و در جوار رسول خدا عبادت کنند. اگر طرز افکار آنها هم این بود، این مذهب یک مذهبی که در مقابل ظلم در طول تاریخ واقع شده است، نبود.
✍🏻#سید_روح_الله_موسوی_خمینی📘 #صحیفه_امامجلد ۱۴، صفحات ۵۲۵ تا ۵۲۷.
✅ #راحت_طلبی #جامعه_گریزى✨ #امام_موسی_بن_جعفر «ع»
📚 @Resanebidari