.
.
جادوگرِ وسطبازِ برانداز
محسن رنانی
یک: برای خیلیها سوال بود و این دو هفته نیز خیلیها به خودم پیام دادند یا از دیگران جویای حال بودند که بدانند آیا پس از انتشار مقاله «سقوط» برای من مشکلی ایجاد شده است یا نه؟ راستش جز آن که همایش «کنشگران مرزی» را که قرار بود در ۳۰ بهمن برگزار شود و من نیز در آن سخن بگویم لغو کردند، هیچ فشار یا محدودیت یا تذکری نبوده است و امید که نباشد. البته در آن همایش من نمیخواستم درباره موضوع سقوط مطلب تازهای بگویم بلکه من میخواستم از ضرورت شکل گیری قشر یا طیفی از کنشگران مرزی یا همان چیزی که این روزها به طعنه «وسط باز» گفته میشود سخن بگویم؛ و بگویم که چگونه خوشبختانه برای اولین بار نشانگان شکل گیری طیفی از کنشگران مرزی (همان وسط بازان) در ایران آشکار شده است و ما به جای تک چهرهها با طیفی از چهرههای کنشگر مرزی روبهرو هستیم. میخواستم بگویم که چگونه در انقلاب ۵۷ ما جوانان انقلابی چنان رفتار کردیم که همه وسط بازان مجبور به سکوت و گوشهگیری شدند و اگر انقلاب بدون خونریزی سنگین پیروز شد علتش بازی همان چند نفر وسط بازی بود که بین حکومت و انقلابیان در تردد و گفتگو بودند و انتقال قدرت را بدون خونریزی تسهیل کردند. البته آن وسط بازان بعدا هزینهها دادند و مطرود یا حتی ترور شدند. اگر در آینده مجال و انرژی داشته باشم محتوای آن سخنرانی را به صورت مقالهای منتشر خواهم کرد.
دو: پس از انتشار مقاله «سقوط» در گفتوگویی که با دکتر ظریف داشتم متوجه شدم سوء تفاهمی رخ داده است که لازم است از همه عذرخواهی کنم. من نسخه اولیه یادداشت سقوط را برای ایشان فرستادم و درخواست داشتم که یا برای من وقت ملاقات بگیرند یا اصل یادداشت را به دست شخص مقام رهبری (نه شخص دیگری) برسانند. ظاهرا ایشان جهت حصول اطمینان از رسیدن یادداشت به دست شخص مقام رهبری برای من درخواست ملاقات میدهد تا خودم یادداشت را ببرم و نظرات تکمیلی را هم حضوری ارایه کنم. طبیعی است که ملاقات، پروتکلهای خودش را دارد و بهراحتی و به زودی امکان پذیر نیست. ایشان پس از دو ماه به من اعلام کردند که «متاسفانه موفق نشدم» و منظورشان عدم موفقیت در گرفتن وقت ملاقات بوده است. در حالی که برداشت من این بود که عدم موفقیت در تحویل یادداشت را میگویند. از همه و بویژه ایشان که از هر دو طرف مورد برخی گمانهزنیها و اتهامها قرار گرفتند پوزش میخواهم.
سه: وقتی یادداشت «سقوط» منتشر شد، استقبال از آن فراتر از انتظار بود. از همه آنانی که همدلانه آن را ترویج کردند یا حتی ناهمدلانه آن را نقد کردند، سپاسگزارم. دهها پیام در تایید یا نقد برای خودم آمده است و صدها پیام نیز در فضای مجازی منتشر شده است که همه میتواند برای ارتقاء فهم ما از شرایط کشور روشنگر باشد. ای کاش صداوسیما این ظرفیت و گشودگی را داشت که این گفتوگوها را از دریچه نمایشگرها به خانهها میبرد و نظیر همان روزهایی که در جنبش مهسا شتابزده از صاحبنظران دعوت میکرد به سیما بروند و در برنامه «شیوه» شرکت کنند، اکنون در آرامش، فضایی برای گفتوگوی واقعی ایجاد میکرد.
مهمترین نکتهای که مرور واکنشها برای من داشت، پیشفرضهای متضاد و نگاههای متخاصم بود. از چند نقد اخلاقی و عقلانی که از سوی افرادی با گرایشهای مختلف شده بود که بگذریم، انبوهی از واکنشهای دیگر رخ داد که آکنده از شوق یا نفرت بود. مثلا یک رسانه منتسب به تندروهای داخلی من را «وسط بازِ برانداز» نامید یا رسانه دیگری از همین طیف، نوشتههای مرا بخشی از یک پروژه امنیتی-اجتماعی و نظریهپردازی برای براندازی نظام معرفی کرد. از سوی دیگر مخالفان حکومت نیز واکنشهای متعارضی داشتند. مثلا در یکی از گروههای مجازی فردی با تمثیلی مذهبی نوشته بود «جادوگران ورشکسته اصلاح طلب به امر ... به خودنمایی و اجرای نمایش بیرون آمدهاند و از درشتشان چون خاتمی تا ریزشان چون رنانی ریسمانهایشان را در میان افکندهاند تا شاید ... را شادمان کنند و به یاریش بشتابند و از سقوطش جلوگیری کنند...». همچنین در حالی که سلطنت طلبان و اصلاح طلبان از نوشته من به عنوان نوشته یک دانشگاهی مستقل استقبال کردند، رسانههای منتسب به مجاهدین خلق مرا «اقتصاددان ارشد حکومتی» نامیدند که دارد به حکومت هشدار میدهد که تا دیر نشده است خودش را نجات دهد.
این تنوع و تضاد تفسیرها و ارزیابیها در مورد یک مقاله، نشان میدهد که چقدر فضای سیاسی-اجتماعی ایران .......
ادامه متن را در یکی از پیوندهای زیر بخوانید:
https://telegra.ph/%D8%AC%D8%A7%D8%AF%D9%88%DA%AF%D8%B1-%D9%88%D8%B3%D8%B7-%E2%80%8C%E2%80%8C%D8%A8%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2-03-02
https://www.renani.net/index.php/texts/notes/899-2023-03-02-15-30-57
.