Смотреть в Telegram
🌐حوزه قم و دنیای جدید راوی #حوزه: نخستین موج با مدرنیته، در حوزه‌های علمیه قربانی گرفت. جدالِ مشروطه درگرفته بود. نزاعی در میان حوزویان هم ایجاد شد. شیخ فضل‌الله نوری به چوبه‌ اعدام سپرده شد. انزوایی بر روحانیت سایه انداخت. این نخستین مواجهه سنت و تجدد، برای روحانیت صعب و سنگین آمد. نسلِ دومِ روحانیت اما به درایت قدم برداشت. آیت‌الله‌العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی آن را مدیریت می‌کرد. او صد سال پیش در قم بنای حوزه‌ علمیه را گذاشت. در این زمان، علم‌گرایی کالای رایج بود. دین هم مورد نقد قرار می‌گرفت. باورهایی چون غیبتِ امام زمان، رجعت، معاد جسمانی، معراج و شفاعت مورد نقد برخی نویسندگان بود. شریعت سنگلجی، احمد کسروی، حکمی‌زاده و دیگر نویسندگانِ تجددخواه، به نقدِ صریح این باورها اقدام می‌کردند. مواجهه شیخ عبدالکریم و شاگردانش با این مقولات قابل تأمل است. 🔺در این زمان، آیت‌الله حائری یزدی به امورِ ضروری در دین توجه می‌دهد. جدال بر سرِ مواردِ غیر ضروری را جایز نمی‌داند. به عنوان نمونه، منازعه‌ای در خصوص بحث از «رجعت» به وجود آمده بود. از شیخ عبدالکریم می‌خواهند تا در این خصوص نظر دهد. ایشان عنوان می‌کند که: «احقر به واسطه کثرت اخبار، اعتقاد به رجعت دارم به نحو اجمال؛ ولی این مطلب نه از اصول دین و نه مذهب است که فرضاً کسی معتقد به آن نباشد خارج از دین یا مذهب شمرده شود... و در مثل این زمان، باید به نحو دیگر حفظ دیانتِ مردم نمود و گفت‌وگوی این نحو مطالب، به جز تفرقه کلمه مسلمین و ایجاد یک عداوت مُضرّه بین آنان فائده ندارد». شیخ عبدالکریم همچنین به بحث از تبلیغ دین توجه ویژه‌ای نشان می‌دهد. برخی اهلِ منبر را خود انتخاب می‌کند. گاه افرادی را که به خرافات دامن می‌زنند از منبر منع می‌کند. نقل است که گفته بود: به یک حرفِ دروغ در منبر، آن مجلس مبدل به مجلسِ معصیت می‌شود. برخی شاگردانش گفته‌اند که بسیار پیش می‌آمد که به فرد خطیب اعتراض می‌کرد که این حرف‌های بی مأخذ چیست؟ (میرزا مهدی بروجردی، درد بی درمان، ج2، ص 30). 🕋 تأکید منتقدانِ دین، بر روی قرآن بود. آنها توجه صِرف به روایات را مورد نقد قرار می‌دادند و بازگشت به قرآن را شعارِ خود قرار داده بودند. شاید همین انتقادها بود که توجه شاگردانِ شیخ عبدالکریم را هم به قرآن‌محوری جلب کرد. میرزا محمد ثقفی از شاگردان مرحوم حائری به تفسیر قرآن پرداخت و تفسیر «روان جاوید» را نوشت. در این اثر، از دستاوردهای جدید علمی هم سخن به میان آورد و علاوه بر اینکه آن را به زبانِ ساده نوشت تا برای همگان مفید باشد. ↔️برخی شاگردانِ شیخ عبدالکریم، به مواجهه میان سنت و تجدد توجه دادند. به عنوان نمونه، آیت‌الله‌ سید احمد زنجانی، رساله «خیر الأمور» را نوشت. او کوشید تا راه حلی برای جدال سنت‌گرایی و تجددخواهی بیابد. راه حل وی به پیروی از مثَلِ معروف «خیر الأمور اوسطها» این بود که راهی میانه میان نوگرایان و سنت‌گرایان ایجاد شده و از افراط و تفریط پرهیز شود. وی در این کتاب به بحث از انحطاط مسلمین هم توجه کرد و به ریشه‌یابی آن پرداخت. در زمانی که رادیو اختراع شده بود و برخی مقدّسین از آن امتناع می‌کردند، مرحوم زنجانی گفته بود که اسلام دین جهانی است و به واسطه این ابزار هم می‌تواند پیامِ آن به همگان برسد. شاگردانِ شیخ عبدالکریم، به صرفِ تأملاتِ حوزوی بسنده نکردند و عرصه‌ عمومی را هم در نظر داشتند. برخی از آنها کتاب‌هایی منتشر کردند تا مواضعِ دینی را در قالب رُمان و داستان برای همگان بیان کنند. از آن جمله میرزا ابوالفضل خراسانی بود. او کتاب «احسن الحکایات» را با نثری روان نوشت و برخی سؤالاتِ دینی زمانه را در قالبی داستانی پاسخ گفت. به نظر می‌رسد که این مرحله از مواجهه روحانیون با مدرنیته با رهبری شیخ عبدالکریم حائری سر به سلامت برد؛ هم مفاهیم مدرن، مورد انکار تام و تمام واقع نشد، هم از سنت دینی پا پس کشیده نشد و تلفاتی چونان نسل نخست هم بر جای نگذاشت. 📸عکس: افتتاح بیمارستان فاطمی قم با حضور آیت‌الله حائری یزدی و دکتر امیراعلم (پزشک مخصوص رضاشاه و مؤسس جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران) در فروردین ۱۳۱۰ @rawinews
Telegram Center
Telegram Center
Канал