🌐سهروردی؛ فیلسوف جوان و دغدغههای ایرانی-یونانیاش
راوی #اندیشه: شیخ شهابالدین سهروردی بنیانگذار مکتب اشراقی در فلسفه اسلامی است. وی اگرچه عمر چندان بلندی نداشت و در 37 سالگی در زندان ایوبیان کشته شد، اما از اثرگذارترین فیلسوفان مسلمان محسوب میشود. پژوهشگران معاصر فلسفه از ساحتهای مختلفِ اندیشه سهروردی سخن گفتهاند:
1️⃣شهرام پازوکی از محققانی است که سهروردی را در قیاس با هایدگر میبیند. او وجه مشترکی را میانِ این دو تشخیص میدهد. میگوید این دو در رجوع به فلسفه یونان به هم میرسند. پازوکی در مقالهای اینگونه عنوان میکند که: «اقبالِ سهروردی به تفکر یونان باستان به سبب تاریک شدن نور حکمت حقیقی در دوره او و ظهورِ طایفه متفلسفین به جای حکمای حقیقی است. لذا او در جستجوی این حکمت متذکر پیشینیان میشود و به شرق و حکمتِ مشرقی در هند و ایران و یونانِ باستان و در عالمِ اسلام به تصوف راه مییابد. سهروردی آغاز حکمت حقیقی را وقتی میخواند که به طریقه حکمای پیشین که اهل بصیرت و نور بودند و اکنون در عالم اسلام در طریقه تصوف سلوک میکنند بازگردیم. اینان هستند که میتوانند در چنین زمانه فلاکتباری ما را از غمِ غربتِ غربِ حقیقت نجات دهند. اما هایدگر که خود را در عالم ظلمانی جدید یافته، در جستجوی مبدأ و منشأ غرب رجوع به گذشته میکند. او نیز تفکرِ حقیقی را مسبوق به تذکر و یادِ گذشته میداند و در این مسیر به یونان میرسد. به همان سرزمینی که تخمِ کاشته شده در آن، برهوتی را پدید آورد که اکنون میرود که همه علم را فرا گیرد. او نیز ما را دعوت به تفکری در آینده میکند که مانند تفکر یونانِ باستان فلسفی و عقلی نیست و ماهیتاً به شعر و عرفان میماند. با این مقدمات، این دو در یونانِ باستان به هم میرسند»(شرق سهروردی و غرب هایدگر، شهرام پازوکی، نامه فرهنگ، شماره 31).
2️⃣فتحالله مجتبایی تأثیرپذیری سهروردی از دیگر مکاتب را مورد توجه قرار داده است. او برخی اصطلاحات را که سهروردی به کار برده، ریشهشناسی کرده است. در خصوص واژه «هورقلیا» که سهروردی به کار میبرد گفته است که: «این کلمه وقتی به سهروردی رسیده به صورت تصحیحشده آن بوده و یا شاید سهروردی آن را درست شنیده و نوشته به صورت «هورکلیایی» و بعداً به دست کاتبان به صورت «هورقلیایی» تحریف شده است. و یا کلمات دیگری مثل «جابلقا» و «جابلسا» که (پیش از سهروردی در برخی آثار دیده میشود) هیچ یک کلماتی نیست که سهروردی خودش از پیشِ خود اختراع کرده باشد. اینها مربوط به سنتی بوده که به او رسیده و او آن را به صورتِ منظم تألیف و تدوین کرده است. داستان «قصه غربت غربیه» همان داستان گنوسی مروارید است که قبلا به بردیصان نسبت داده میشد و اکنون معلوم شده است که بخشی است از کتاب اعمال طوماس رسول یکی از انجیلهای غیر رسمی و داستانی است ایرانی و متعلق به زمان اشکانیان که به عالم غرب و مسیحیت و مذاهبِ گنوسی وارد شده و پس از هزار سال در ایران به شیخ اشراق رسیده است. داستانهای فارسی کوتاهی که سهروردی دارد بعضیها ظاهراً اصلِ هندی دارد. رساله «لغت موران» و رساله «عقل سرخ» با بعضی از داستانهای بودایی مجموعه جاتکهها شباهت تمام دارد (سهروردی و فرهنگ ایران باستان، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، شماره 50-51).
3️⃣حسین سیدعرب از سهروردیپژوهانی است که در یکی از مقالاتِ خود، به مواجهه هانری کُربن با سهرودی پرداخته است. او برخی مفاهیم اندیشه سهروردی را که در نظر کربن برجسته شده نشان میدهد. میگوید:
از دیدگاه کُربن در اندیشه سهروردی فیلسوف و پیامبر معارفِ خود را از مشکاتِ نبوت میگیرند. کربن بر اساس گزارش از سهروردی در رساله «کلمه التصوف» یا «مقامات الصوفیه» او را احیاکننده حکمت ایران باستان میداند و میگوید در ساخت تاریخ فلسفه اسلامی تنها سهروردی قادر به ایفای این نقشِ مهم بوده. زیرا پیش از او ابن سینا از اندیشه حکیمانِ خسروانی آگاه نبود و نتوانست اندیشه مشرقی خود را به کمال برساند. بنابراین سهروردی با نظر به معنویتِ ایران آن را از گذشته به آینده تبدیل کرد و در نظر اسلام نقش میانجی اسلام و حکمت کهن زرتشتی را ایفا کرد که در واقع شبیه نقشی است که سلمان میان ایران و اهل بیت مکرم پیامبر داشت» (حسن سید عرب، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، شماره 74).
@rawinews