طلائيه! من در اين سرزمين حتي به قمقمه هاي عطشان سلام مي دهم و سراغ عباس هاي تشنه لب را از آنان مي گيرم مگر مي توان سالك عاشورا بود و تشنگي را فراموش كرد و از كنار حلق هاي شعله ور بي تفاوت گذشت.
اینجا اروند است ؛ رودی خروشان و نا آرام رودی که تنها افرادی می توانستند از سیم خاردارها و موانع خورشیدی تعبییه شده در ساحل آن عبور کنند که در سیم خاردار نفس خود گیر نکرده بودند، اینجا اروند است رودی که هر چیزی را که در مسیرش باشد می برد ؛ حتی دل را …